Rome Flashcards
bracing
مقوی
cowardly
بزدلانه
dull
خنگ
بیحس
penetrate
نفوذ کردن
resourceful
مبتکر
rally
سازمان دهی
احضار
liberator
ازادگر
mortal
فانی
flesh
سطح بدن
doom
سرنوشت
دستور
شوم
tear
جر دادن
ruin
ویرانی
sedge
علف بلند
chin
چانه
Divinity
خداوند
reptile
حیوان خزنده
ادم پست
stinking
بد بو
piglet
بچه خوک
seduction
گول زنی
womb
رحم
coitus
گاییدن
comply
موافقت کردن
قانع کردن
drain
خالی کردن چیزی از مایعی
gelding
جانور بدون اولاد
astray
گمراه
notion
ایده
مفهوم
immaterial
غیر مادی
redeem
باز خریدن
از گرو در اوردن
captivity
اسارت
Grubby
کثیف
شلخته
awry
غلط
منحرف
mourn
سوگواری
disgrace
رسوایی
engulf
قورت دادن
Redemption
رستگاری
impudence
گستاخی
whine
ناله کردن
tedium
یکنواختی
خستگی
moray
مارماهی
bully
گردن کلفت
abduction
سرقت
ratify
تصویب کردن
vengeance
انتقام
کینه
delicate
حساس
uproar
داد و بیداد
dare
شهامت
collegium
هیئت مدیره
rightful
حقیقی
مشروع
spoil
از بین بردن
تاراج
shortage
کمبود
scum
تفاله
gravity
جاذبه زمین
شدت
duly
بموقع خود
stipend
دستمزد
supervisor
سرپرست
libertine
عیاش
هرزه
malpractice
عمل سوء
disrupt
مختل
trade
تجارت
acknowledgment
تصدیق
سپاسگزاری
grain
غلات
bark
پارس سگ
پوست کندن
cursed
نفرین شده
hound
سگ تازی
beast
جانور
menace
تهدید
concord
توافق
beneath
در زیر
expedite
شتابان
taper
باریک شدن
brass
بی شرمی
merely
فقط
damned
لعنتی
affair
کار و بار
عشقبازی
bugger
ادم پست
fig
صف ارایی
fuss
سر و صدا
brink
حاشیه
مرز
abyss
پرتگاه
brute
بی رحم
ادم بی شعور و کودن یا شهوانی
destructive
مخرب
plebs
توده مردم
roil
اشفته کردن
initiative
ابتکار عمل
sake
دلیل
lawful
قانونی
pledge
وثیقه
fulfill
انجام دادن
beloved
محبوب
bequest
ارثی که بنا بوصیت رسیده
eligible
واجد شرایط
piety
تقوا
display
نمایش دادن
unity
وحدت
quash
با ضربه زدن
باطل کردن
له کردن
scheme
طرح
brothel
فاحشه خانه
pimp
جاکش
sunk
غرق
ditch
خندق
حفره
villain
تبه کار
لات
league
لیگ
اتحاد
blunder
اشتباه بزرگ
nuisance
ازار
rival
رقیب
whim
هوی و هوس
bid
پیشنهاد
دعوت کردن
farewell
خداحافظی
determinate
تعیین شده
pointy
تیز
defile
بی حرمت کردن
committe
کمیته
mandate
حکم
maintain
حفظ
ادامه دادن
mere
محض
formality
تشریفات
maggot
کرم حشره
هوس
gracious
بخشنده
authority
قدرت
اختیار
circumstance
چگونگی
اهمیت
ghastly
رنگ پریده
هولناک
شوم
horrid
نفرت انگیز
inhaler
استنشاقی
hemp
کنف
بنگ
governorship
فرمانداری
vile
بد اخلاق
beastly
حیوان صفت
hideous
زشت
ترسناک
snob
افاده ای
infernal
دوزخی
grump
رنجیدگی
impudent
گستاخ
ritual
تشریفات مذهبی
drunken
مست
slut
شلخته
فاحشه
preach
موعظه
نصیحت کردن
virtue
عفت
تقوا
banish
طرد کردن
filthy
کثیف
greek
یونانی
declare
اعلام کردنdeclare
outrage
هتک حرمت
legion
گروه
supremacy
برتری
bloodshed
خون ریزی
strength
استحکام
argosy
کشتی بزرگ
nevertheless
با این اوصاف
هنوز
cast
قالب
معین کردن
انداختن
slavery
بردگی
bear
حمل کردن
obedient
مطیع
prevaricate
دروغ گفتن
طفره رفتن
inclined
شیب دار
resent
خشمگین شدن از
رنجیدن از
resentment
خشم
lenient
ملایم
با گذشت
youth
جوانان
contemplate
اندیشیدن
در نظر داشتن
advantage
مزیت
meantime
ضمنا
glum
عبوس
افسرده
enclose
محصور کردن
در میان گذاشتن
feasible
عملی
march
پیش روی
endless
بی پایان
plot
طرح
provision
تدارک
amiable
مهربان
ravening
با طمع در جستجوی طعمه
potable
اشامیدنی
bury
دفن کردن
quartermaster
سر رشته دار
gloomy
تیره
prosaic
کسل کننده
prominent
برجسته
ferocious
وحشی
intend
قصد
confront
روبرو شدن با
immense
عظیم
quarries
منبع
معدن سنگ
tranquil
اسوده
tiresome
خسته کننده
blush
سرخی صورت در اثر خجلت
mud
گل و لای
equestrian
اسب سوار
smack
طعم
با صدا غذا خوردن
wealth
ثروت
assume
فرض
بعهده گرفتن
feast
جشن
pomona
الهه درختان میوه
purvey
تهیه کردن
funeral
مراسم خاکسپاری
dole
حق بیمه ایام بیکاری
صدقه
priest
کشیش
cares
مراقبت
turmoil
آشفتگی