People Adjective Flashcards
Abrupt
/eb’rapt/
ناگهانی-غیر منتظره
There was an abrupt change in the weather.
1. یک تغییر غیرمنتظره در آب و هوا به وجود آمد.
Absent-minded
حواس پرت
One of my workmates who is called reza is incredibly absent-minded
Aggressive
/eg’re’siv/
[get] [become]
پرخاشگر-سلطه جو
If I criticize him, he gets aggressive and starts shouting.
اگر از او انتقاد کنم، پرخاشگر میشود و شروع به فریادزدن میکند.
ambitious
/ám’bi’shs/
جاه طلب
She has some ambitious plans for her business.
1. او نقشههایی بلندپروازانه برای کارش دارد.
an ambitious young lawyer
یک وکیل جوان جاهطلب
anxious
/ánk’shes/
[about]
مضطرب
[for]
نگران
He’s very anxious about his exams.
او بهخاطر امتحانش بسیار مضطرب است.
Parents are naturally anxious for their children.
پدر و مادرها طبیعتاً نگران بچههایشان هستند.
arrogant
/ere’gent/
مغرور
I found him arrogant and rude.
1. بهنظر من، او مغرور و بیتربیت بود.
attentive
/e’ten’tiv/
با دقت
She is an attentive listener, but does not like to talk much.
1. او یک شنونده حواسجمع است، اما دوست ندارد زیاد صحبت کند.
The hotel staff are friendly and attentive.
1. خدمه هتل صمیمی و باملاحظه هستند.
Boring
خسته کننده
The movie was so boring I fell asleep.
فیلم آنقدر کسالتآور بود که خوابم برد.
Bossy
ارباب منش - ریاست طلب
She’s strong without being bossy.
2. او بدون اربابمنش بودن، قوی است.
I have a bossy older sister.
1. من یک خواهر بزرگتر رئیسمآب دارم.
brave
شجاع
a brave soldier
یک سرباز شجاع
باهوش
bright /b’rait/ روشن
brilliant /bre’li’ent/ درخشان
Einstein was a brilliant thinker.
1. انیشتین متفکری باهوش بود.
They were bright children, always asking questions.
1. آنها بچههای باهوشی بودند، همیشه سؤال میپرسیدند.
Clumsy
/k’lam’zi/
دست و پا چلفتی
I split your coffee. Sorry—that was clumsy of me.
2. من قهوه شما را ریختم. ببخشید- به خاطر دست و پا چلفتی بودن من است.
cruel
/kru’l/
بی رحم-ظالم
I can’t stand people who are cruel to animals.
2. من نمیتوانم آدمهایی که نسبت به حیوانات ظالم هستند را تحمل کنم.
cynical
/sini’kl:
-بدبین-منفی نگر
2.A cynical police officer
2. یک افسر پلیس بدبین
deceitful
/de’sit’ful/
مکار-فریب کارانه
A deceitful man
1. یک مرد مکار
2.deceitful behavior
2. رفتار فریبکارانه