Ordi 17th Flashcards
retrieval
بازیابی
commission
ماموریت دادن،کمیسیون،گماشتن
jargon
زبان فنی،اصطلاحات
revelation
وحی،آشکار سازی،الهام
narrative
حکایت،روایت،داستان
although
بااینکه،اگرچه
haste
عجله،شتاب
predecessor
متصدی پیشین،جد
resonate
تشدید کردن
ambiguity
سخن مشکوک،ابهام
assess
براورد کردن،ارزیابی کردن،تعیین کردن
gross
بزرگ کردن،جمع کردن
by far
بسیار،بمراتب
overtake
سبقت گرفتن بر،رسیدن به،رد شدن از
tendency
گرایش،تمایل،میل
dictatorial
استبدادی،دیکتاتوری،مربوط به دیکتاتور
fascist
فاشیست
frustrate
هیچ کردن،باطل کردن،عقیم کردن،فکر کسی را خراب کردن
proceed
اقدام کردن،پیش رفتن
lawsuit
دادخواهی،طرح دعوی در دادگاه
proceeds
عایدات،وصولی
proceedings
اقدامات،عملیات
appoint
منصوب کردن،گماشتن،معین کردن
shareholder
سهیم،سهم دار،صاحب سهم
directory
فهرست راهنما،کتاب راهنما
populate
دارای جمعیت کردن،مسکون کردن
peasant
دهاتی،رعیت،روستایی،کشاورز
colony
مستعمره،مستملکات،جرگه