New Words Flashcards
Comparison
مقایسه
Determine
تصمیم گفتن،مصمم شدن
Determined=مصمم
Duty دو
وظیفه
Duties= وظایف
Brief
خلاصه کردن
You cant brief ….
Contact
تماس
Ensure
تضمین کردن
Department
بخش
Finance
مالی
Delicate
حساس
Gamble
قمار کردن ، ریسک کردن
Invariably
اینوریبلی
به طور همیشگی
Constantly =به طور ثابت
Particular, especial
خاص
Seize
به تصرف دراوردن
Adopt
قبول کردن، به فرزندی گرفتن
Species
گونه
شیز
sanitation
مراعات بهداشتی
prevalence,incidence
شیوع(بیماری)
Ordinary
معمولی
Extraordinary
فوق العاده
Coincidence
تصادفی، بر حسب تصادف
Property
مال دارایی
Breast
سینه،پستان
Combination
ترکیب
Drop, declined,descend,decreased,redused
کاهش یافت
Rise, increase, improve,advance,move up
بالا اومدن، صعود کردن
Mortality
Ta
مرگ ومیر
Ingredient
اجزا جز ترکیب
Introduce
معرفی کردن
Regulate
تنظیم کردن،درست کردن
Deduce
دوس
دریافتن،نتیجه گرفتن
He deduced that …
Incidence
شیوع
There was a change in the incidence of this disease
Reveal
ریویل
ریویل
اشکار کردن،فاش کردن
Reduction N
کاهش
Reduceکاهش دادن
Statistic
امار رقم
Estimate
تخمین زدن
Wipe out
ایپ
محو کردن
Wipe out malaria
Agriculture
کشاورزی
Unlikely
بعید
Unlike به غیر از ، به جز
Burst NV
انفجار/منفجر شدن
Static
ساکن
ایستا
Distinguished
گوایشد
برجسته،متمایز
This feature is distinguished
Admiration
حیرت
تحسین
She looks at the house with admiration
Wary
بسیار با ملاحضه، هشیار
Eccentric,bizarre,weird
Odd
اکسنت…
عجیب و قریب
Dysentery
اسهال خونی
Beer
ابجو
Convince,persued
متقاعد کردن
Sufficient
سافیشنت
کافی ،بس
Criteria
ملاک ها
Criterion ملاک
Affluent،wealthy
ثروتمند، متمدن
Transport
حمل و نقل
Strike
ایک
ضربه زدن،اصابت کردن
Industrial
صنعتی
Condition
وضع حالت، سلامتی،مرض
suitable
مناسب شایسته
Achieve
به دست اوردن
Ambition
جاه طلب
Instinctively
به طور غیر ارادی
Fuse
در هم امیخته، ترکیب
Revolution
انقلاب
Quintet
گروه ۵ تایی
Emphasise
تاکید کردن
Individual
شخص فرد
Contribution
کمک،همکاری
Recruitment=hire=employment
استخدام کردن
Creative
خلاق
Talent
استعداد
Stimulate
تحریک کردن
Nevertheless
با این اوصاف
Inspiring
الهام بخش
Substantial
تنشل
قابل توجه
ذاتی
اساسی
Consumption
مصرف
Energy consumption
Culprit= guilty
مقصر
Attributable
قابل نسبت دادن
Constant
ثابت
Favour
لطف
Consist,incloud،contain
عبارت بودن از
شامل بودن
دارا بودن،شامل بودن
Curb (ke)
To limit
محدود کردن
measure (mey
N V
اندازه،اندازه گیری کردن
Concentrate
متمرکز شدن،تمرکز کردن
Investment
سرمایه گذاری
Invest=سرمایه گذاری کردن
Investigate
بررسی کردن،رسیدگی کردن
Compensate
جبران کردن،تاوان دادن
Restriction
محدودیت
Restrict=محدود کردن، منحصر کردن= limit, curb
Require
ضروری بودن
لازم بودن
Required
ضروری
Optional اختیاری
Convince
Persuade
متقاعد کردن
Conceive
بارور شدن
Vigorous
قوی، نیرومند
Teleworking
دورکاری
Concern
مربوط بودن
It story is concern with the consequences of war
Concerned نگران بودن
I was concerned من نگران بودم
Extent
What extent he is aware of this
تا چه حد
چه اندازه
وسعت
اندازه
Frontires
فرانتیر
مرز ها
Abolish
از بین بردن ، منسوخ کردن
Emphasise
تاکیید کردن
Intensive
شدید
Flow
جریان
Exported
صادرات
Imported واردات
Inherit
ارث بردن
Pattern
الگو
Cost
ارزش داشتن
ارزش، بها
Escalate
بالا بردن،،زیاد شدن، تشدید شدن
Increase,rise
Rebalance
تعادل مجدد
Rapid
سریع
Private
شخصی
Through
از طریق
Admission
پذیرش
Despite
In spite of
با این که
Varendas
ایوان سقف دار
Gifted
با استعداد
Talented, intelligent
Gifted
با استعداد
Giftedness , talent
استعداد
Frequently
مکررا ،دم به دم، به کرات
consecutively
پشت سر هم، به ترتیب
Score
امتیاز، امتیاز به دست اوردن
Educational
اموزشی ،فرهنگی
Contribute
کمک کردن
یاری کردن
Verbal
شفاهی ، زبانی
Decidedly
به طور قطعی
Current
جاری
Currently در حال حاضر
Achievement
دستاورد
Achive به دست اوردن
Norms
هنجار ها
Manipulate
منیپیو
با مهارت انجام دادن
Thinking
تفکر
Predict
پیش بینی کردن
Excellence
مزیت خوبی
Emerge
پدیدار شدن
نمایان شدن
Reach
رسیدن
Means
ابزار
وسیله
Tuition
شهریه
External
خارجی
Internal داخلی
self regulation
خود تنظیمی
Evaluet. V
Evaluation N
Evaluableبا ارزش
ارزیابی کردن
ارزیابی
Curiosity
کیو ریا
حس کنجکاوی
High Achiever
دستاورد بالا
metacognition
فراشناخت
demonstrate
Display
نشان دادن
اثبات کردن
Merely
مییر
فقط
intirely
به طور کامل
Adjustment
سازگاری
conversely
از طرف دیگر
On the other hand
Tendency
گرایش، تمایل
Tendتمایل داشتن
diminish
کم شدن
dependence
وابستگی
pupil
شاگرد
Fundamental
Basic, important
Fundamental gosl
بنیادی اصلی اساسی
outcome
پیامد نتیجه
experience
تجربه
deprive
محروم کردن، بزکنار کردن
Vital
وای تل
حیاتی
Outstanding
برجسته کردن
بیشتر تحمل کردن
Performance
اجرا
Individuals
افرادی
Domain
دمین
قلمرو ملک
Conclusion
پایان
اختمام
Contribute
کمک کردن
Demand
تقاضا کردن
Aspects
جنبه هایی
It creatives aspects of learning
Inhibit
نهی کردن
Inheritارث بردن
Force
وادار کردن
Curious
کیوریس
کنجکاو
Desire
زایر
میل
میل داشتن
Accurate
درست
Accurately به درستی
Pupil
شاگرد
Channel
گذر کردن
To channel
Assist
Help
کمک کردن
Considerable
قابل ملاحظه ای
Coniderable amount
Considerدر نظر گرفتن
Consider
بررسی کردن
در نظر گرفتن
assumption
فرض گمان
Reproduction
تکثیر، تولیدمثل
Familiar
اشنا
Will already be familiar
rewardingly
با ارزش
Rewardجایزه
bother
اذیت کردن
مزاحم شدن
manuscript
handwriting
دست خط
Actual
واقعی
Real
Involve
درگیر بودن
whereas
از انجایی که
Signify
با اشاره فهماندن
Facsimile
فکسی میلی
رونوشت
apprentice
شاگرد
scale
ترازو
duplication
نسخه برداری
Surface
سطح
ظاهر
relief
لیف
اسودگی، راحت
Spread
منتشر کردن
پخش کردن
Recognition
شناخت
Recogniseشناختن تشخیص دادن
Promote
ارتقا دادن
Propotionترفیع، ارتقا
Status
وضع حالت
Place
قرار دادن
Severe
سویر
سخت سختگیر
exhibition
نمایشگاه گالری
Repository
ریپازتوری
انبار مخزن
treasure
گنج
ثروت
Is related
مربوطه به
Attendant
سرپرست
همراه
Rope
ریسمان
طناب
Reinforce
تقویت کردن
Is housed in
Is located
قرار گرفته
Likely
احتمالا
Worth
ارزش
به ارزش
قیمت
society
جامعه
Treasure
ترژر
خزانه
گنجینه
ثروت
Consideration
ملاحضه
رسیدگی
Setting
محیط
زمینه
Impress
تحت تاثیر قرار دادن
Affect
influence
Institution
عرف
سنت
Evident
اشکار
معلوم
Deter
ترساندن
- Punishment did not deter him from repeating his crime.
Self-reliant
متکی به خود
Strick, struck, struck
ضربه زدن
اصابت کردن
Deverse
Various
گوناگون
Appreciation
قدر دانی
Prescribe
تجویز کردن
dominant
تسلط داشتن
چیره شدن
approach
روش
Dominant
برجسته
غالب
devote
وقف کردن
اختصاص دادن
- He devoted all his thought to finding other ways
literature
ادبیات
Permanent
دائم
Temporaryموقت
Related to
مربوط به
Function
عملکرد
Performance
Performاجرا کردن
Shade
سایه
Climate
Clime
اب و هوا
Ingenuity
هوش
Intelligence
Gaze
Stare
چشم دوختن
Flock
جمعیت
گله
Construct
ساختن
Overlook
چشم پوشی کردن
مسلط بودن
Temple
معبد
Aesthetically
اتتیکالی
از نظر زیبایی
Renowned
مشهور
Intricately
پیچیده
Stun
سراسیمه کردن
گیج کردن
You stun me
I was stunned من متعجب بودم
Descend
Decreased
Decline
پایین اومدن ، کم شدن
Hallmarks
علائم بارز
Display
نشان دادن
Resemble
Be like
Be simillar
شباهت داشتن
Structure
ساخت
Sculpture
مجسمه سازی
Carve
تراشیدن
حکاکی
Throughout
سرتاسر
Feature
ویژگی
صورت
Pristin
Orginal
دست نخورده، بکر
Condition
وضعیت
Current
فعلی
Currently
در حال حاضر
Ancient
قدیمی
Announce
اگهی کردن، اعلام کردن
Restoration
تجدید، بازگرداندن
Undergone
تحت
Stepwell
چاه
Fandamental
اساسی
Document
مدرک
ارائه دادن
Bygone era
دوران گذشته
Gain
به دست اوردن
Access
NV
دسترسی
دسترسی داشتن به
Irrigation
ابیاری
significance
اهمیت
Invention
اختراع
Region
منطقه
Vary
متفاوت
Gather
Collectدور هم جمع شدم
جمع کردن
Leisure
Hobby
Past time
entertainment
اوقات فراغت
سرگرمی
Is positioned
Is located
واقع شدن
Descend
نزول کردن
Recede
ریسید
دور شدن
کنار کشیدن
Vast
وسیع
Tire
ردیف
Elaborate
به زحمت ساخته شده
Via
از راه
از طریق
Storeys
طبقه ها
Pillar
ستون
Shelter
پناه دادن
محافظت کردن
Impressive
چشمگیر
Intricate
پیچیده
Combin
Hair
شانه کردن
Disuse
دیسیوس
متروکه
Be diverted
منحرف شده
Industrial
صنعت
Condition
شرایط
Condition
شرایط
Uncommon
عیر عادی
Stranger
بیگانه
غریبه
Complex
گروهی
Erosion
فرسایش
Stream
جریان
Deforestation
قطع درختان جنگلی
Unrestricted
نامحدود
Supply
موجودی
Threaten
تهدید کردن
Reproduction
تولید مثل
Expansion
پنشن
توسعه
انبساط
Terriotory
خاک
occupation
اکپشن
شغل حرفه
کار
training
Upbringing
پرورش
تربیت
consultation
کانسل
مشورت
مشاوره
Conduct
اداره کردن
Enable
توانا ساختن
قادر ساختن
discussion
کاشن
بحث
whether
ایا
deceptive
گول زننده
فریبنده
engage
استخدام کردن
به کار گماشتم
Hire
declare
اعلام کرد
announce
Sculpture
مجسمه سازی
Statueمجسمه