lesson 5 Flashcards
impediment
عایق مانع
scrutinize
موشکافی
commodity
کالا
contrive
تعبیه کردن
decay
فاسد شدن
summon
فراخواندن
astronomer
ستاره شناس
gallant
شجاع
conspicuous
انگشت نما اشکار
coexist
هم زیست
innate
غریزی
mold
شکل گرفتن قالب گرفتن
poise
وقار متانت
flock
گله رمه
inadvertent , unintentional
غیر عمدی
outburst
طغیان کردن
lay
گذاشتن تخم گذاشتن
notorious
بدنام
exposition
شرح تفسیر
proliferate
تکثیر یافتن
competent
شایسته
profession
حرفه
outstanding
برجسته
tenable
قابل اعتماد
at stake
در خطر
thrive
پیشرفت ترقی
rear
پرورش دادن
fauna
کلیه جانوران یک منطقه - زیا
flora
کلیه گیاهان یک منطقه - گیا
depart
ترک کردن حرکت کردن
extravagant
ولخرجی
punctual
وقت شناس
circumstance
چگونگی شرایط
instinctive
غریزی
intrinsic
ذاتی طبیعی
successive
پی در پی
harbor
پناهگاه
endorse
تایید کردن - پشت نویسی کردن
pertinent
مربوط
inconsistent
ناسازگار
ingredient
اجزا
remote
دور - متروک و دورافتاده
wean
از پستان گرفتن
breakthrough
پیشرفت
antecedent
مقدم
prevalence
شایع
tranquility
آرامش
irritate
عصبانی کردن
endow
اختصاص دادن
encounter
مواجه شدن
futile
بیهوده
glance
نگاه سریع
obsolete
منسوخ و قدیمی
analogy
شباهت
aetiology
دلیل شناسی
devastate
نابود کردن
resonance
شدت صدا
envy
حسادت کردن
plausible
محتمل
adverse
ناسازگار مخالف
enpower
توانمند کردن
exempt
معاف کردن
exert
اعمال کردن
outgoing
برون گرا
arrogance
غرور
profuse
فراوان
tremble
لرزیدن
hoard
ذخیره کردن
pupa
لارو
arise
ناشی شدن
reckon
فکر کردن
heighten
تشدید کردن
call for
نیاز داشتن
prolapse
پایین افتادگی
deleterious
مخرب مضر
resentful
رنجیده
ferry
گذرگاه رود - کشتی مسافربری
hectic
پر جنب و جوش
sedentary
ثابت
molt
پوست انداختن
convene
برگزارکردن جلسه
captivate
شیفته محصور
convenience
راحتی
affronted
تحقیر شده
sleeve
استین
connotation
مفهوم معنای ضمنی
leisure
فراغت
perspiration
عرق بدن
shortcoming
کمبود کسری
famine
قحطی
drought
خشکسالی
tentative
اثبات نشده آزمایشی
indispensible
ضروری
subtle
جزئی
bear
تحمل کردن
bilingualism
دوزبانه
ornamental
تزئینی
profound
عمیق
immersion
غوطه وری غرق شدگی
deplete
کاهش یافتن
fruitful
پر ثمر
gut
روده
justify
تعدیل کردن
degrade
تنزل رتبه دادن
stir
تحریک کردن همزدن
circulate
چرخیدن
wanton
سرکش
garner
جمع اوری کردن
constrict
انقباض کردن
compulsive
اجبار
paramount
مهمترین بخش
sprain - strain
رگ به رگ شدن
offspring
فرزند
withdraw
برداشتن از حساب - ترک کردن
hilarity
خوشی
circumvent
دور زدن یک مشکل برای فرار از آن
contingent
قریب الوقوع
correspond with
تطابق داشتن با
dedicated
وفادار و پایبند
elaborate
دارای جزئیات و پیچیده
remiss
اهمال کار
replete
پربودن
distant
دور - غیردوستانه
drawback
نقص و عیب
erroneous
اشتباه
gestate
آبستن بودن
applaud
تحسین کردن
inattentive
بی دقت
inert
ساکن
fur
پوست حیوانات
accustom
عادت داشتن
monetary
پولی و مالی
notion
مفهوم تصور عقیده
oblivious
بی توجه و فراموشکار
odor
بو
outrageous
تهاجمی
palpitation
تپش و لرزش
reign
حاکم شدن
invocation
دعا تضرع نیایش موعظه
velvety
نرم و مخملی
curry
یک نوع ادویه (کاری)
alkaline
قلیایی
starch
نشاسته
onset
آغاز کردن
pedestrain
پیاده رو
fiscal
سال مالی
fiduciary
قابل اعتماد
invoke
احضار کردن
interpret
تفسیر کردن
supplant
جایگزین شدن
cumbersome
سنگین
orient
جهت گیری کردن
mundane
معمولی
ancestry
دودمان
malnutrition
سوءتغذیه
dig - excavation
حفاری کردن - حفاری
attribute
ویژگی - نسبت دادن
folk
حمعیت دسته
inanimate
بی جان
abbreviation
خلاصه و اختصار کلمات و عبارات - سرواژه سازی
decent
آراسته - محبوب
descent
نژاد
descend
نزول کردن
destitute
فقیر
pus
چرک
complement
تکمیل کننده - ترکیب خوبی شدن
lethargic
سست و بی حال
disinfectant
ماده ضد عفونی کننده
perseverance
استقامت
preservatives
مواد نگه دارنده
secrete
ترشح کردن
implore
التماس کردن
molest
مزاحم شدن
adversity
مشقت سختی
leash - unleash
به قلاده بستن - رها کردن
replicate
تکرار کردن
spectrum
طیف دامنه
accord
توافق کردن
devise
طراحی کردن
medium
واسطه
recede
دور شدن
originate
نشات گرفتن
tab
زبانه - حلقه - صورت حساب
malinger
تعارض کردن خودر را به مریضی زدن
ascribe
نسبت دادن
consensus
توافق
frailty
سستی ضعف
meticulous
دقیق
unanimity
یکپارچگی
sustain
نگه داشتن متحمل شدن تقویت کردن
spike
میخ