Lektion 7 Flashcards
Das ,,, kompliment
Komplimente
تعریف و تمجید ،تعارف ، خوش امد گویی
Die , wirklichkeit
واقعیت ، حقیقت، واقعیت امر
Das,,, herz
Herzen
قلب ، دل ، جرئت ، شهامت
Herzlichen dank
از صمیم قلب از شما متشکرم
Herzlich
صمیمانه ، بی الایش ، قلبی
Frei
آزاد، آزادانه
Die ,,,zeit
Zeiten
وقت، زمان
Die,,, freizeit
Freizeiten
وقت آزاد ،اوقات فراغت ، تایم بیکاری
Gern
میل ، علاقه ، ترجیح
Der,,, spaß
Späße
شوخی، مزاح ، مسخرگی
Fahren
راندن ، رانندگی کردن ، سواره رفتن،
Lesen
خواندن ، مطالعه کردن
Der,,,treff
Treffs
قرار ، ملاقات
Gehen
رفتن
Der,,,Liebling
Lieblinge
خیلی عزیز، موردعلاقه ، نور چشمی، سوگلی
Rauchen
سیگار کشیدن، دود کردن
Kochen
پختن، آشپزی کردن
Singen
آواز خواندن
Treffen
ملاقات کردن ، دیدار کردن
Surfen
موج سواری کردن
im internet surfen
در اینترنت گشتن(پرسه زدن)
Schwimmen
شناکردن
Fotografieren
عکاسی کردن ، عکس گرفتن
Fußball spielen
فوتبال بازی کردن
Malen
نقاشی کشیدن
Backen
پختن، کلوچه و شیرینی پختن
Musik hören
موزیک گوش دادن
Spazieren
قدم زدن، گردش کردن
Spazieren gehen
قدم زدن ، راه رفتن ، گردش کردن ، به گردش رفتن
Schach spielen
شطرنج بازی کردن
Rad fahren
دوچرخه سواری کردن
Das,,, Auge
Augen
چشم
Verwenden
استفاده کردن، به کار بردن
Die,,,natur
Naturen
طبیعت
Der,,,ausflug
Ausflüge
پیک نیک، گردش ، سفر تفریحی ، سیرو ساحت
Fast nie
به ندرت
Ja , klar
بله ، حتما
بله ، البته
Ja, gern
بله با کمال میل
Nicht so gern
میلی ندارم ، نه چندان
Das geht lieder nicht
نه
Die,,, aktivität
Aktivitäten
فعالیت ، تحرک
Tauschen
عوض کردن ، تاخت زدن ، معاوضه کردن
Die ,,,angst
Ängste
ترس، وحشت، بیم ، واهمه
Lieber
مشتاق تر بودن برای چیزی ، ترجیح دادن به کاری
Der,,, krimi
Krimis
فیلم جنایی/پلیسی، درام جنایی/ پلیسی
Das,,,interview
Interviews
مصاحبه
Die ,,, langeweile
Langeweile
کسالت، ملامت، بی حوصلگی
Der,,,Berg
Berge
کوه
Die,,,Frische
تازه ، تازگی
Die,,,luft
Lüfte
هوا ، فضا
Draußen
بیرون
Schauen
نگاه کردن ، تماشا کردن
Allein
تنها
Der,,,Freak
Freaks
شخصی که به طور مبالغه امیزی عاشقی کاری باشد
Das,,, leben
Leben
زندگی، زندگانی، عمر ، حیات
Sowieso
به هر حال، در هر صورت
Ohne
بی آنکه ، بدون آنکه
Unglaublich
باورنکردنی ، عجیب ، بی حسابکتاب
Die,,, stunde
Stunden
ساعت
Pro
(Pro tag)
هر ، در هر ، برای هر ، در ازای هر
Zweimal
دوبار ، دو دفعه ، دو مرتبه
Die,,, woche
Wohcen
هفته
Der,,,verein
Vereine
کانون، انجمن ، باشگاه، کلوب ، سازمان
Der,,,Urlaub
Urlaube
مرخصی ، ایام مرخصی ، تعطیلات
die,,,lust
Lüste
حوصله( کاری را داشتن)، حال ( کاری را داشتن )، عشق کشیدن …
Beantworten
جواب ، پاسخ چیزی را دادن
Die,,,beantwortung
Beantwortungen
جواب ، پاسخ