Intermediate Vocabs Flashcards
Delighted
Happy
Expect
در انتظار بودن
Hopelessly
نا اميدي
Suppose
تصور كردن
Examine
معاينه كردن
Hobby
سرگرمي
Pot
قوري
Nearly
تقريبا
Rang up
زنگ زد
Silly
احمق
Wrappe (it) up
بسته بندي كردن
Go on with
ادامه دادن به
Lend
قرض دادن
So as to
كه، تا
Stranger
غريبه
The country
روستا، دهات
Willing
مايل، خواهان
Civilian
غيرنظامي
Except
به جز، غير از
Top people
آدماي رده بالا از لحاظ موقعيت شغلي
Seat
جا، صندلي
Discover
متوجه شدن، كشف كردن
Stale
Opp of fresh
Hopeless
خنگ، بي عرضه
Silly
احمق
Seaside
كنار دريا
Relatives
بستگان، خويشاوندان
Complained
گله كرد
Intend
تمايل داشتن، قصد داشتن
Barrow
قرض گرفتن
Lend
قرض دادن
Curtain
پرده
Go with
جور بودن با
Shopkeeper
مغازه دار
Cooking stove
اجاق گاز
Razor
Shaver
تيغ، ريش تراش
Sewing machine
چرخ خياط
Vase
گلدان
Confessed
Admitted
Rudely
Not politely
Went after
Fallowed
دنبال كردن