High Flashcards
Vessel
رگ، کِِشتی
Anxious
نگران
Attribute
نسبت دادن، ویژگی
Aware
آگاه، مطلع
Compose
نوشتن، سرودن، تشکیل دادن
Convey
بیان کردن، رساندن … منظور پیام, حالی کردن
Communicate
ارتباط برقرار کردن، مکالمه کردن
Content
محتویات، گنجایش
Embarrassment
شرمندگی، خجالت، شرمساری
Emphasize
تاکید کردن
Expression
سیما، حالت، بیان، حالت چهره
Firmly
با قاطعیت، به طور جدی، به طور محکمی
Generalize
عمومیت دادن، تعمیم دادن، جمع بندی کردن
Humor
شوخ طبعی، طنز
Invole
دست داشتن، مشارکت کردن، درگیر شدن در اون کار، در برگرفتن
Promotion
ارتقا، ترفیع، پیشرفت، ترقی
Occasions
مناسبت، موقعیت خاص و ویژه
Audience
شنونده، مخاطب, تماشاگران، حضار
Climate
آب و هوا، اقلیم
Concerned
نگران، دولواپس، علاقه مند
Condition
شرایط، موقعیت، وضعیت
Environment
محیط، محیط زیست، اطراف، احاطه
Admire
تعریف کردن، تحسین کردن، تمجید کردن
Destroy
تخریب نمودن، ویران کردن، نابود کردن
Duty
وظیفه، مسئولیت،کشیک
Entire
تمام، کامل، همه
Employ
استخدام کردن، بکار گرفتن، بکار گماشتن
Punish
تنبیه کردن، مجازات کردن
Although
اگر چه، با اینکه،هرچند، گر چه
Cruel
ظالم، ستمگر، بی رحم، سنگدل
Bother
زحمت، اذیت، آزار
Mind
ذهن، فکر کردن، اهمیت دادن
Miss
از دست دادن، دلتنگ شدن
Appointment
قرار ملاقات، نوبت
Expect
انتظار داشتن، پیش بینی کردن
Expression
اصطلاح، حالت، نشان دادن، بیان
Purpose
مقصود، هدف، دلیل
Require
نیاز داشتن، طلبیدن، خواستن
Sufficient
کافی، قانع
Suitable
مناسب، شایسته، درخور
Treat
رفتار کردن، برخورد نمودن، سروکار داشتن، مواجه شدن
Giggle
پوزخند زدن، ریشخند
Skill
مهارت، سررشته
Improve
بهبود دادن، ارتقا دادن
Discussion
بحث و گفتگو، جدل، صحبت، مذاکره
Means
وسیله، راه، روش، شیوه
Refuse
رد کردن، انکار کردن، زیر بار نرفتن، امتناع کردن، نپذیرفتن
Ability
توانایی، قابلیت، مهارت
Useful
مفید، سودمند
Responsible
مسئول
Manage
اداره کردن، مدیریت نمودن
Meal
وعده غذایی
Report
گزارش، گزارش دادن
Action
عمل
Cue
نشانه، اشاره کردن، اشاره
Define
توضیح دادن، تعریف کردن
Release
آزاد کردن، رها کردن، رهاسازی
Organize
سازمان دادن
Religious
مذهبی
Amused
سرگرم
Bored
کسل
Mental
روانی، ذهنی
Recall
به یاد آوردن
Award
جایزه، پاداش، اعطا نمودن
Include
شامل شدن، در برگرفتن
Value
ارزش، بها، قیمت
Athlete
ورزشکار
Even
یکدست، هموار، یکسان، زوج، حتی
Length
طول
Advice
نصیحت، توصیه
Advise
نصیحت کردن، پیشنهاد دادن
Prefer
ترجیح دادن
Crowded
شلوغ، پر ازدحام
Lazy
تنبل
Pull
کشیدن، فلان چیز را به طرف خود کشید
Track
پیگیری کردن، دنبال کردن، توالی، راه، مسیر
Against
برخلاف، بر ضد
Complete
کامل کردن، تکمیل کردن
Earn
بدست آوردن، کسب کردن
Disease
بیماری
ill
بیمار
Match
هماهنگ بودن، جور بودن، مسابقه
Hurt
آسیب، آسیب رساندن
Wide
عریض، پهن
Steal
دزدیدن
Passage
متن
Bill
صورتحساب، قبض
Cage
قفس
Worship
پرستیدن، عبادت کردن، تحسین نمودن
Honesty
صداقت
Truthful
راستگو، صادق
Trustworthy
قابل اعتماد، درستکار
Grow up
رشد کردن، بزرگ شدن
Mean
معنی دادن
Full
پر، مملو از
Funny
جالب، باحال
Bend
خم کردن
Flexible
منعطف، انعطاف پذیر
Quality
کیفیت
Research
تحقیقات, تحقیق و بررسی کردن
Separate
جدا، مجزا
Force
نیرو، زور، زور زدن
Friendship
دوستی، رفاقت
Serious
جدی
Celebration
جشن
Information
اطلاعات
Heat
گرما
Psychologist
روانشناس
Attract
جذب کردن
Emotional
احساسی
Basis
اساس، پایه و مبنا
Allow
اجازه دادن
Average
میانگین
Effect
اثر، تاثیر
Affect
اثر گذاشتن
Influence
تاثیر، تحت تاثیر قرار دادن
Eyesight
بینایی
Holiday
روز تعطیل
Vacation
تعطیلات
Idea
ایده، عقیده
Greet
احوالپرسی کردن، خوشامد گفتن
Health
سلامتی، تندرستی
Importance
اهمیت، ضرورت
Safe
امن، بی خطر
Social
اجتماعی
Politics
سیاست
Peace
صلح، آرامش
Education
آموزش
Similar
شبیه، همانند
Offer
پیشنهاد، پیشنهاد دادن
Price
قیمت، بها، هزینه
Windy
هوای بادی، بادی، طوفانی
Magazine
مجله
Photographer
عکاس
Decide
تصمیم گرفتن
Keep on
ادامه دادن
Church
کلیسا
Bridge
پل
Factory
کارخانه
Coach
مربی، ارابه، اتوبوس
Make a mistake
اشتباه کردن
Airport
فرودگاه
Universe
جهان، گیتی
Among
در میان، بین
Be born
متولد شدن، به دنیا آمدن
Century
قرن، سده
Sense
حس
Enemy
دشمن
Follow
دنبال کردن/ پیروی کردن
Follower
دنبال کننده/ پیرو
Mankind
بشریت، نوع بشر
Prophet
پیامبر
Send
فرستادن، ارسال
Guide
هدایت کردن، راهنمایی کردن
Be surprised
غافلگیر شدن، متعجب شدن
Dress
لباس پوشیدن
Explain
توضیح دادن، شرح دادن
Guest
مهمان
Host
میزبان
Invite
دعوت کردن
Receive
دریافت کردن
Reply
پاسخ دادن
Strange
عجیب و غریب، غیر معمول
Sunset
غروب آفتاب
Trip
مسافرت
Succeed
موفق شدن
During
در طی، در مدت
Same
یکسان
Fly
پرواز کردن
Get lost
گم شدن
Happen
اتفاق افتادن، رخ دادن
Mystery
رمز و راز
Plan
برنامه، نقشه/ برنامه ریزی کردن، نقشه کشیدن
Hope
امید داشتن
Season
فصل
Foreign
خارجی، بیگانه، غریبه
Sell
فروختن
Attractive
جذاب
Good looking
خوش چهره، زیبا
Else
دیگری، غیره
Build
ساختن، درست کردن
Light
روشنایی، لامپ
Enough
کافی
Odd
عجیب غریب، فرد
Member
عضو
Once more
یکبار دیگر، دوباره
Borrow
قرض گرفتن
Only
فقط، صرفاً
Warm
گرم
Beside
کنار، نزدیک
Comfortable
راحت
Push
هل دادن، فشار دادن
Fight
مبارزه، دعوا/ مبارزه کردن، جنگیدن
Finally
نهایتاً، سرانجام
Order
دستور دادن، سفارش دادن
Repeat
تکرار کردن، دوباره گفتن
Loud
صدای بلند
Noise
سر و صدا