Headway Flashcards
عین همون چیز رو که اون تو رستوران میخواد رو میخوام
I want the same things as a him in a restaurant
ورزش سه گانه
triathlons
با خودش فکر کرد
He thought to himself
جانی تو مشکل افتاد
Jonny was in trouble
به سمت برادرش دوید
He ran up to his brother
خال خالی
Spotted
بنابراین انها گلریزان کردند با همدیگر
پول جمع کردن برای خرید کردن
So they clubbed together
اون نمیتونست باور کنه که چقدر کارمندان مهربون بودنند
She could not believe how kind the staff were
برگشت رو به من
Turned to me
قلبش داشت تو قفسه میکوبید
His heart was still thumping in his chest
نفس راحتی کشید
He breathed in the air with relief
از تخت به سرعت بیرون رفت
Got quietly out of bed
ارام خزید در طول دیوار به سمت پنجره
He crept slowly along the wall towards the window
در گوشی حرف زد اورژانسی
Mary whispered urgently
من باید تو رو از اینجا بیرون ببرم
I must get you out of here
امروز روز شانست نیست
This is not your lucky day
دست ها بالا
Put your hands up
Walked away
قدم زنان دور شدن
ادویه
Spices
نخود فرنگی
Peas
فلفل دلمه
Chillies
کودکان ۳ برابر بیشتر از بزرگسالان حس چشایی دارند
Children have tree times as many taste buds as adults
بیشتر ما از دست میدهیم وقتی بزرگ میشویم
Most of us lose a lot of of them as we grow older
We are hoping to see
We are thinking to seeing=we are looking forward to seeing
We are going to have
We are like seeing
حامی
Patron
تک خوان
Solo artist
خیریه
Charity
Exhibition
نمایشگاه
من اغلب تا جایی که بتونم میرم
I go as often as I can
پناهندگان
Refugees
اعلام کردن
Announced
خرد شده-چرخ کرده
Minced
فاضلاب شهری
Sewage