Headway 10-12 Flashcards
Disturb
Verb - transitive) برهم زدن، بهم زدن، اشفتن، مضطرب ساختن، مشوب کردن، مزاحم شدن
Detective
کارآگاه
Exhibition
(Noun) نمایش، ارائه، نمایشگاه، حقوق تقاعد
A bow tie
پاپیون
identical
Aydentikal
(Adjective) یکی ، همان ، یکجور، یکسان ، برابر
suitcase
(Noun) چمدان
discuss
(Verb - transitive) بحث کردن، مطرح کردن، گفتگو کردن
statistic
(Noun) اماره، رقم
(Noun) اماری، احصایی، سرشماری
unfair
(Adjective) غیر منصفانه، نادرست، بی انصاف، نامساعد (درموردباد)، ناهموار
waste
هرز دادن، حرام کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن،بی نیرو و قوت کردن، ازبین رفتن، باطله، زائد، اتلاف
(Noun) (Verb - transitive) (Adjective)
employ
استعمال کردن، بکار گماشتن، استخدام کردن، مشغول کردن، بکار گرفتن، شغل
meteor
Mitior
(Noun) شهاب، شهاب ثاقب، پدیده هوایی، تیر شهاب سنگ اسمانی
Fall
fell(زمان گذشته ساده)
fallen(قسمت سوم فعل)
سقوط، هبوط، نزول، زوال، آبشار، افتادن، ویران شدن، فرو ریختن، پایین آمدن، تنزل کردن
Almost
تقریبا
soundly
بطورصحیح وسالم