French 06 Flashcards
assurance (f)
بیمه (F)
plus
بیشتر
biscuit (m)
بیسکویت، کلوچه (M)
dinde (f)
بوقلمون (F)
baiser (m)
بوسه (M)
être
بودن
budget (m)
بودجه (M)
santé (f)
بهداشت (F)
meilleur
بهتر، بهترین
améliorer
بهبود دادن
le printemps (m)
بهار (M)
à
به، برای، در
rappeler, se
به یاد داشتن، به خاطر داشتن
souvenir, se (de)
به یاد داشتن
paraît que, il
به نظر می رسد که
me
به من
vers
به سمت
naître
به دنیا آمدن
chercher
به دنبال، در جستجوی
retard, en
به تعویق بیاندازد،
coucher, se
به تخت رفتن برای خواب
lentement
به آرامی
lui
به او (دختر)، به او (پسر)
profiter de
به استفاده از
apporter
به ارمغان آوردن
port (m)
بندر، بندرگاه (M)
ainsi
بنابراین، به این ترتیب
blouse (f)
بلوز (F)
oui
بله
grand
بلند، گسترده، بزرگ
haut
بلند، بالا
lever
بلند کردن
homme/femme d’affaires
بلزرگان مرد/ بازرگان زن
immédiatement
بلافاصله
des
بعضی
prochain(e)
بعدی (E)
après-midi
بعد از ظهر
brièvement
بطور خلاصه
bouteille (f)
بطری (F)
beaucoup
بسیاری
très
بسیار، خیلی
envelopper
بسته بندی کردن
paquet (m)
بسته بندی (M)
fermé
بسته
glace (f)
بستنی، یخ، آینه (F)
fermer
بستن
dépendre de
بستگی دارد به
lit (m)
بستر، رختخواب (M)
bientôt
بزودی
autoroute (f)
بزرگراه (F)
chèvre (f)
بز (F)
riz (m)
برنج (M)
horaire (m)
برنامه، جدول زمانی (M)
remettre
برگشت دادن، تحویل دادن
tourner
برگرداندن، چرخاندن
neiger
برف باریدن
neige (f)
برف (F)
vérifier
بررسی کردن، تعیین کردن
enlever
برداشتن، بردن
quelques-uns
برخی، هر
collision (f) (entrer en)
برخورد، تصادف (F)
tour (f)
برج (F)
pour
برای، به منظور
pendant
برای
beau-frère
برادر شوهر، برادر زن
frère
برادر
égal
برابر، یکسان
sur
بر، روی، بر روی
raison, avoir
بر حق بودن، با دلیل بودن
sans
بدون
corps (m)
بدن (M)
pire
بدتر، بدترین
malheur (m)
بدبخت (M)
mauvais
بد
tigre (m)
ببر (M)
devoir
باید، بایستن، وظیفه داشتن، مدیون بودن
croire
باور کردن، فکر
dame (f)
بانو، خانم (F)
banquier (ière)
بانکدار