Einheit 6 Flashcards
Die Arbeitszeitverkürzung (Sg)
—
der Arbeitszeitverkürzung
کاهش زمان کار
Die Befristung/en
der Befristung
محدودیت
In Betracht kommen
در نظر گرفته شود
Der Beweggrund/Gründe
des Beweggrunds
انگیزه انجام کاری
Veranlassung, jemanden zu etwas veranlassender Grund
“was war Ihr Beweggrund?”
Binded
الزام آور
so geartet, dass man daran gebunden ist, dass etwas verpflichtend ist; verbindlich
“die bindende Wirkung des Vertrages”
Die Fürsorgepflicht (Sg)
—
der Fürsorgepflicht
وظیفه مراقبت
تعهد ویژه کارفرما برای اطمینان از حمایت از کارکنان خود
Der/Die Gesetzgeber/—
Die Gesetzgeberin/nen
des Gesetzgebers
der Gesetzgeberin
قانونگذار
Der /Die Mandant/en
Mandatin/Mandatinen
des Mandats
مشتری وکیل
Die Meldepflicht (Sg)
—
der Meldepflicht
الزام به گزارش
Die Mitwirkungspflicht (Sg)
—
der Mitwirkungspflicht
وظیفه همکاری
مؤدی موظف است در تعیین وضعیت مالیاتی همکاری کند. به ویژه، او با افشای کامل و صادقانه حقایق مربوط به مالیات و با ارائه مدارک شناخته شده به تعهد خود برای همکاری عمل می کند.
مفهوم وظیفه همکاری در حوزه های مختلف حقوقی رایج است. این مقاله به طور خاص به مفهوم تعهد مالیاتی بر اساس قانون مالیات می پردازد.
Der Mutterschutz (Sg)
—
des Mutterschutzes
حمایت از زایمان مجموعه مقررات قانونی برای حمایت از مادر و کودک قبل و بعد از زایمان است. این موارد شامل ممنوعیت اشتغال قبل و بعد از زایمان، حمایت ویژه در برابر اخراج از کار برای مادران، و مزایای غرامت در دوران ممنوعیت اشتغال و بعد از آن است.
Die Personalie/n
der Personalie
1a.
[جمع تانتالیوم]
اطلاعات شخصی (1a) که توسط یک مرجع ثبت شده است
1b.
[جمع تانتالیوم]
[ID] اوراق حاوی اطلاعات شخصی (1a).
معانی: [1] در جمع: اطلاعات رسمی در مورد ویژگی های خاص یک شخص. [2] در جمع: سند(های) هویت با مشخصات یک شخص. [3] تصمیم گیری در مورد استفاده از یک فرد برای یک کار خاص.
Rechtens sein
gewesen
Ist
Ist gewesen
War
مجاز بودن،قانونی بودن
Synonyme: 1) rechtens 2) angemessen, angepasst, gut, passend Gegensatzwörter: 1) unfair, ungerecht 2) unangepasst, unpassend Untergeordnete…
Der Sachverhalt/e
des Sachverhalts
حقایق
شرایط (واقعی)، وضعیت دقیق امور
“حقایق هنوز مشخص نیست، حل نشده است”
Sorge tragen für
مراقب بودن
تلاش برای چیزی
اطمینان حاصل کردن که
باعث چیزی شدن
Die Sorgfalt(Sg)
—
der Sorgfalt
دقت زیاد
Große Achtsamkeit und Genauigkeit
Der Unterhalt (Sg)
—
des Unterhaltes
نفقه
حمایت
Vor/schreiben
vorgeschrieben
schreibt vor
hat vorgeschrieben
schrieb vor
تجویز کردن
مشخص کردن، دیکته کردن، شرط کردن، تجویز کردن
Tragen
Getragen
Trägt
Hat getragen
Trug
حمل کردن
Widerrufen
widerrufen
widerruft
hat widerrufen
widerrief
پس گرفتن / تکذیب کردن / فسخ کردن / باطل کردن
Das Widerrufsrecht/e
Des Widerrufsrechts
منظور از حق انصراف، اعلام احتمالی انصراف مصرف کننده در مدت زمانی پس از انعقاد قرارداد است و در مورد قراردادهای خرید و بیمه و همچنین سایر قراردادها اعمال می شود. استفاده از حق انصراف مستلزم رضایت طرف قرارداد نیست.
Das Wohlergehen/—
des Wohlergehens
رفاه
Das Zivilrecht/e
Des Zivilrechts
قانون مدنی
روابط حقوقی بین اشخاص حقیقی یعنی شهروندان یا بین اشخاص حقوقی مانند انجمن ها را تنظیم می کند. به حقوق خصوصی عام یا مدنی و حقوق خصوصی خاص تقسیم می شود. قانون مدنی باید از حقوق عمومی و حقوق جزا متمایز شود.
Abgelten
abgegolten
gilt ab
hat abgegolten
galt ab
تسویه حساب کردن
Vergüten
vergütet
vergütet
hat vergütet
vergütete
حقوق دادن
پرداخت خسارت
der Betracht/e
Des Betrachts
درنظر گفتن
مدت طولانی و با دقت نگاه کردن
An/gleichen
angeglichen
gleicht an
hat angeglichen
glich an
تطابق دادن
چیزی را با چیزی برابر کردن، تطبیق دادن
«تطابق دستمزدها با قیمت ها/قیمت ها»
Die Anhebung/en
Der Anhebung
افزایش
بالابردن
افزایش بهره
Der Auszug/Auszüge/e
Des Auszugs
چکیده
خروج
Bei/fügen
beigefügt
es fügt bei
hat beigefügt
fügte bei
اضافه کردن
ضمیمه کردن
Belehren+über
belehrt
belehrt
hat belehrt
belehrte
آموزش دادن
Die Beschaffenheit/en
Der Beschaffenheit
ماهیت
طبیعت
Einstweilen قید
۱-فعلا اول از همه
۲- در این بین
در حال حاضر
تا اطلاع ثانوی
Das Entgelt/e
Des Entgeltes
کارمزد
هر نوع هزینه ای که یک کارآفرین برای کالا/خدمات خود منهای مالیات فروش دریافت می کند، به عنوان کارمزد تلقی می شود.
Jdn Ersuchen etwas zu tun
ersucht
ersucht
hat ersucht
ersuchte
مودبانه از کسی خواستن، مودبانه خطاب به کسی، از کسی چیزی درخواست کردن، ابراز آرزو 2) ترنس. دعوت کردن از کسی برای انجام کاری به روشی مؤدبانه منشأ این اصطلاح: از آلمانی عالی قدیمی:…
Tun
Getan
Tut
Hat getan
Tat
انجام دادن
Die Kaution/en
Der Kaution
ضمانت
Die Mietminderung/en
Der Mietminderung
کاهش قیمت اجاره به دلیل نقص در ملک اجاره ای
Der Mietspiegel /—
des Mietspiegels
شاخص اجاره بها
جدولی که قیمت معمول اجاره فضای زندگی با اثاثیه مشابه در شهرداری یا منطقه مسکونی را نشان می دهد.
Netto قید
خالص
پس از کسر مالیات یا هزینه ها
Der Nettomietzins/e
des Nettomietzinses
اجاره بهای خالص
Ab/gelten
abgegolten
gilt ab
hat abgegolten
galt ab
تسویه حساب کردن
پرداخت حقوق
Jemandem befehlen
به کسی دستور دادن
Sich etwas an/rechnen lassen
angerechnet
rechnet an
hat angerechnet
rechnete an
در اصل «حساب كردن» به معناي «انتقال چيزي، محاسبه كردن چيزي، به حساب آوردن آن در يك محاسبه» است. در معنای وسیعتر، این به معنای «ارزیابی مقایسه، ارزیابی، از جمله در ارزیابی» منجر شده است. .
Die Arbeitsvergütung/en
Der Arbeitsvergütung
غرامت کار
Der Arbeitsvertrag/Verträge
Des Arbeitsvertrags
قرارداد کاری
Das Attest/e
Des Attests
گواهی پزشکی
Begleichen
Beglichen
begleicht
hat beglichen
beglich
پرداختن
Beeinträchtigen
beeinträchtigt
beeinträchtigt
hat beeinträchtigt
beeinträchtigte
تأثیر ناتوان کننده، بازدارنده، منفی بر کسی، چیزی داشتن
Die Bescheinigung/en
Der Bescheinigung
گواهی
Die Bewilligung/en
Der Bewilligung
مجوز