Education Flashcards
donate
فعل ناگذرافعل گذرا
/ˈdoʊˌneɪt/
• بخشیدن (به ویژه در امور خیریه و عامالمنفعه)،دادن،اهدا کردن،پیشکش کردن،ارمغانیدن،به ارمغان دادن،واگذار کردن
substitute
صفتاسمفعل ناگذرافعل گذرا
/ˈsəbstəˌt(j)ut/
• جانشین،عوض،معادل،هم ارز،بدل
• « (دستور زبان) واژهی جانشین (مانند» «did» «در این جمله: او داد زد و من هم (داد) زدم she shouted and I did too) »
• جانشین شدن یا کردن، جای کسی (چیزی) را گرفتن، به جای کسی رفتن
compulsory
/kəmˈpəlsəri/
• اجباری،بایسته،قهری صفت
• مجبور کننده، ناچار کننده، مجاب کننده
pace
اسمفعل ناگذرافعل گذرا
/peɪs/
• گام،قدم
• واحد سنجش طول (که دقیق نیست مانند وجب) ، اندازهی یک قدم (30 تا 40 اینچ)
• سرعت گام برداری
• (ورزش) سرعت توپ یا گوی ورزش
• سرعت پیشرفت (یا انجام و غیره)
• (گام برداری اسب) یرغه، سوغان
• گام برداشتن، قدم برداشتن، گام زدن، قدم زدن
• (معمولا با: off) با قدم اندازه گرفتن، گز کردن، درازا سنجی کردن
• (اسب) سوغان دادن، تمرین گام برداری دادن
• (آهنگ پیشرفت یا پرداخت یا فعالیت و غیره را) تنظیم کردن
• جلو رفتن، پیشگام بودن
• (مسافت معینی را) پیمودن
• با گامهای آهسته یا یکنواخت راه رفتن
The child can work at his or her own pace
discipline
اسمفعل گذرا
/ˈdɪsɪplɪn/
• رشته (تحصیلی یا پژوهشی)،زمینه (دانش)
• انضباط، نظم و ترتیب، آمودگی، بنواگری، آمودگری
• خودداری، خودمهاری، خودلگامی
• فرمانبرداری، لگامپذیری، اطاعت
• (به ویژه در مورد کلیسا و صومعه و غیره) مقررات، قوانین، دستورالعملها
• تنبیه، گوشمالی
• تنبیه کردن، گوشمالی دادن، ادب کردن، سیاست کردن
• منضبط کردن، دارای انضباط کردن
corporal
/ˈkɔrp(ə)rəl/
• بدنی،جسمی،تنی،جسمانی صفت
• (نادر) شخصی صفت
• (مهجور) رجوع شود به: corporeal
in terms of
• در مورد، دربارهی، از نظر، از دیدگاه کنایه