DLM Flashcards
equitable
equitable behavior
منصفانه
impartial, just, fair
divisional
division of labor
Payable to bearer
قابل پرداخت در وجه حامل
pervade
pervasive
رایج بودن، فراوان بودن، حاکم بودن
نفوذ کردن
—————
فراگیر، نافذ، فراگیرنده
vigilant 3
هوشیار، مراقب
alert, watchful, cautious
contend ۴
بیان کردن
رقابت کردن
رسیدگی کردن
بحث و جدل کردن
implement ۲
اجرا کردن
ابزار tool, instrument, device
disseminate
distribute, dispense
impassible
بی حس، بی درد، فاقد احساس
quiet
آرام، ساکت
با quite به معنای کاملاً قاطی نشود
absenteeism
غیبت کاری
arise, arose, arisen
رخ دادن، پیش آمدن، از خواب برخاستن
milestone payment
progress payment
set off
initiate
considerate
ملاحظه کار، با ملاحظه، با فکر
hush money
حق السکوت
capital punishment
corporal punishment
مجازات اعدام
تنبیه بدنی
imply vs. state
تلویحاً بیان کردن
مستقیماً بیان کردن
consistency
compatibility
سازگاری
underline
emphasize
stress
تاکید کردن
inference
استنباط
save
they found all the lost documents save one.
renounce
give up
دست از تلاش برداشتن
divulge
reveal, disclose
فاش کردن
معنی دوم وسوم و چهارم accommodate
تطبیق دادن، تطبیق داشتن
وام دادن
به توافق رسیدن
priceless
بسیار گران
extrinsic
بیرونی
intrinsic
درونی
red tape
کاغذ بازی
تشریفات زائد اداری
appropriation
اختصاص (بودجه)
بودجه ی اختصاص یافته
segregate
منزوی کردن
جدا کردن
ایزوله کردن
eventual
eventually
ultimate
final
last
coercion
coercive
اجبار، اضطرار، تهدید
اجباری، از روی اجبار
fledgling
جوجه ی تازه بال و پر درآورده
جوجه! (جوان بی تجربه)
تازه تاسیس، تازه شکل یافته
aspire to (sth)
آرزو داشتن، اشتیاق داشتن
استنشاق کردن
collateral
وثیقه، تضمین
stagnate
راکد شدن
attain
موفق شدن، احراز کردن، دست یافتن
hunch
feeling
holistic
کلنگر
appraoch
رهیافت، رویکرد
نزدیک شدن
fringe
حاشیه، کناره
جانبی