Developing Flashcards
Assist
کمک کردن
پشتیبانی کردن
How come?
Informal
Why?
Competition
مسابقه
رقابت کلی که یک فرایند دایمی داره
Come over
دیدار کردن
Exhausted
خیلی خسته
I’ll bet
حدس میزنم
I just met
اخیرا ملاقاتش کردم
بتازگی باهاش آشنا شدم
The what?
بیانگر ابهام یا توضیح بیشتر راجبه موضوعی
Science
علمی
Fiction
تخیلی
I fell asleep
به خواب رفته بودم
حالت خواب آلودگی
Whole
تمام
Over
همهی
سراسر
Terrific
فوق العاده
Novel
کتاب داستان
رمان
Contest
مسابقه
اشاره به مسابقهای خاص همراه با جایزه
مثل مسابقه شعرخوانی، نقاشی
Pull out
بیرون کشیدن
Prize
جایزه
Pleasant
دلپذیر
Nice
Some
کمی
Nature walk
طبیعت گردی
Supposed to
قرار است
Trail
دنباله
Courts
زمین بازی
Transportation
حمل و نقل
Subway cars
واگن قطار
The fare
کرایه
Hop in
بشین
Where to?
کجا میری؟
dining car
واگن غذاخوری
Plenty
زیاد
مقدار کافی
Ferry
کشتی
Hurry
عجله داشتن
I’m in a hurry
Take long
طول کشیدن
To get
برای رسیدن
As soon as you can
به محض اینکه تونستی
Catch a train
سوار قطار شدن
rude
بی ادب
گستاخ
poor condition
وضعیت نامطلوب
recently
اخیرا
taxi rides
تاکسی سواری
Find
پیدا کردن
فهمیدن
though
با این حال
اگرچه
difficult
دشوار
explain to
توضیح دادن
Convenient
بی دردسر
seat belt
کمربند ایمنی
Often
غالبا
How often
چند وقت
get along
کنار اومدن
He doesn’t get along his neighbours
have a word with …
صحبت کردن با …
face a problem
با مشکل مواجه شدن
Supposed to be
قرار است باشد
annoying
مزاحم
appreciate
قدردانی
arrogant
مغرور
burglar
سارق
driveway
راهروی ماشین
elderly
مسن
gossip
شایعه
impolite
بی ادب
incredible
باورنکردنی
nosy
فضول
retired
بازنشسته
shy
خجالتی
spotless
بی عیب
upset
ناراحت
upstairs
طبقه بالا
Can’t stand
نمیتونم تحمل کنم
fit in
مناسب
turn up the volume
زیاد کردن صدا
bring
اوردن
host
میزبان
junk food
هله هوله
potluck
غذای حاضری
Show up
حاضرشدن
asparagus
مارچوبه
convenient
راحت
مناسب
deserve
شایسته بودن
سزاوار بودن
باارزش
flavor
چاشنی
مزه
مزه دار کردن
lighting
روشنایی
tip
نوک
سر
انعام دادن
she deserves a good tip
be sick of (something)
حالم بهم میخوره از
for a change
برای تغییر
hot sauce
سس تند
leave a tip
انعام بگذارید
make sure
مطمئن شوید
occasion
مناسبت
your treat
رفتار شما
already
قبلا
bracelet
دستبند
import
وارد کردن
necktie
کراوات
popular
محبوب
salesclerk
متصدی فروش
souvenir
سوغات
wrapped
بسته بندی کردن
پوشاندن
housewarming
مهمونی خونه جدید
I wonder if
من میخوام بدونم، شک دارم، موندم
(زمانیکه میخواید اطلاعات بیشتری راجبه موضوعی بگیرید)
ingredients
عناصر
مواد
pick out
انتخاب کردن
The price is right
قیمت مناسب
board
تابلو
سوارشدن
bumpy
دست انداز هوایی
facilities
امکانات
fasten
بستن
محک کردن
چسباندن
route
مسیر
جاده
smoothie
صاف
ملایم
tasteless
بی مزه
بی سلیقه
aisle
īl
راهرو
Check in
وارد کردن
far away
خیلی دور
fill out
تکمیل کردن
پر کردن
overhead compartment
محفظه بالای سر
instruction
دستورالعمل
spring break
تعطیلات بهاری
Working properly
بدرستی کار کردن
mishaps
اتفاق بد
مصیبت
apology
عذرخواهی
clog
زیادی پرکردن
مسدود کردن
verb - clog
مسدود کردن: block, clog, shut off, close, barricade, caulk
لخته شدن: clot, clog, coagulate
زیادی پر کردن: clog
کند کردن: slacken, blunt, sheathe, decelerate, clog, dull
بستن: close, shut, shut down, block, fasten, seal
deserted
متروک
ویران
dripping
چکه کردن
flooded
طغیان کردن
the kitchen is flooded
آب گرفته
ink
جوهر
locksmith
قفل ساز
offend
صدمه زدن
اذیت کردن
رنجاندن
plumber
لولهکش
ruined
خراب
soaked
Wet
spill
ریختن
volunteers
داوطلب
construction
ساخت و ساز
giving me a hand
کمک کردن بمن
kind of you
لطف شماست
appreciate
قدردانی
stairs
پله ها
my pleasure
از اینکه کمک کردم خوشحال شدم
باهث افتخار منه
by yourself
تنها
hallway
راهرو داخل ساختمان
porch
ایوان
i was gone
من مرخصی بودم
day care
مهدکودک
declin
رد کردن
rude
بی ادب
figured
به نظر رسیدن
to appear
grocery
خواروبار
argument
بحث و جدل
branch
شاخه
neat
خوب مرتب
clear
the main
اصلی
as long as
تا زمانیکه
as soon as possible
در اسرع وقت