chapter 1 Flashcards
comparable
قابل قیاس (مشابه)
resemble
analogous : comparable
مشابه قابل قیاس
relative
comparative
نسبی
claim
مدعی بودن /ادعا کردن
درخواست بیمه با claim می اید
claims
تقاضا / درخواست
acclaim
تشویق کردن / تمجید کردن
disclaim
رد ادعا کردن /مخالفت کردن
reclaim
احیای زمین بایر
proclaim
اضهار کردن
exclaim
با تعجب بیان کردن
effect
تاثیر کلی / اثر
influence
تاثیر و نفوذ منفی
out-come
نتیجه و براورد / پیامد
consequence
پیامد / اثر / نتیجه
up-shot
نتیجه نهایی
conclusing
نتیجه گیری
result
نتایج اماری را که بتوان مورد سنجش و ارزیابی قرار داد با ) result( نشان میدهند
upshot
هدف نهایی
joeparadize
endanger
به مخاطره انداختن / در معرض خطر قرار دادن
testify
شهادت دادن در دادگاه /تایید و تصدیق کردن از طریق ازمایش
justify
توجیه کردن / موج نشان دادن / بی تقصیر اعلام کردن
solve
در هر کلمه ای که باشد معنی حل کردن یا حل شدن را میدهد
resolve
حل کردن اختلافات مردم
dissolve
حل کردن در مایعات
diminish
به تدریج کم شدن
به تدریج نا پدید شدن
دست کم گرفتن کار کسی
تحقیر کردن
reliable
(برای اشخاص ) قابل اعتماد
reliant
(برای گزارشات / پایان نامه ها / مقاله ) بی عیب و نقص بودن موصق معتبر
characteristic
مشخصات برجسته
features
جلوه ها و جزئیات ( در هنر )
stress
فشار روحی / فشار شدید
embarrass
دستپاچه شدن
خجالت زده شدن
معمولا این واژه بعد از واژه feel که یک فعل حسی می باشد به کار می رود
anxious
مضطرب و نگران
distract
مضطرب
حواس پرت شدن
consult
مشورت کردن ( یک نفر مشورت میدهد)
confer
مشاوره کردن تبادل نظر ( دو نفر)
recommend
توصیه ی علمی
advise
نصیحت کردن