Celpip Reading Flashcards
Envisioned
متصور شد
Broaden
گسترش دادن
Conundrum
معما
Liasing
برقراری ارتباط
Grim
ناگوار، وحشتناک
Perish
نابود کردن
Prevalent
شایع، رایج
Extinction
انقراض
Demise
مردن، نابودی
Dwindling
تدریجی کاهش یافتن، تحلیل رفتن
Sovereign government
دولتهای مستقل
Intervene
مداخله
Foster
پرورش دادن
Deplore
ابراز تاسف
Rhetoric
لفاظی، قدرت نطق و بیان
Discourse
مباحثه، سخنرانی، سخن
Biodiversity
تنوع زیستی
Skeptical
مشکوک
Abandon
رها کردن
Proponents
طرفدار
Confounding
گیج کننده
Dialect
گویش، لهجه
Deemed, deem
در نظر گرفته شده، تلقی کردن
Revitalize
احیا کردن
Hamper
مانع شدن
Fraught
مملو، پر
Sake of
به خاطر
Arbitrary
دلخواه، اختیاری
Reconciliation
آشتی، اصلاح
Indulgent
مفرح، زیاده خواهی
Contrasted opinions
نظرات متضاد
Summed up
خلاصه کرد
Possession
مالکیت،دارایی
Counterfeit
بدلی، تقلبی
Annexation
الحاق، انضمام
the action of annexing something, especially territory.
Archipelago
مجمع الجزایر
Hailed
مورد استقبال قرار گرفت
Fiscal
مالی
Accolade
تمجید
Resounded
طنین انداز شد
Junket
آشفتگی، آشغال،
Spur
تحریک کردن، تشویق کردن، انگیزه
Bilateral
دو طرفه
Skirted
دامن زد، دور زدن، از کنار چیزی رد شدن
Glimmer of hope
بارقه امید
Tantalizing
وسوسه انگیز
Spearhead, spearheading
رهبری کردن
Proportion
قسمت، تناسب، سهم
Contends that
ادعا می کند که
Cab driver
راننده تاکسی
Admits
اعتراف میکند
The laid-back attitude
نگرش آرام
In favour of
به نفع
Proposition
پیشنهاد
Insinuates
القا می کند، تلقین میکند
Incentive
مشوق، انگیزه
Tersely dismissive
به شدت رد کننده، نادیده انگیز
Digitally mediated age
عصر دیجیتالی
Communion
اشتراک، مستقیم، صمیمیت
Fellow human
همنوعان
Terrain
زمین، نوع زمین
Fostering
پرورش دادن
Fellowship
معاشرت
Dirt trail
مسیر خاکی
Stunning
خیره کننده
Exhilarating
نشاط آور
Affiliate
وابستگی، وابسته، پیوستن
Innate
ذاتی
Castigated
محکوم شد
Consequences
عواقب
grievance
شکایت
Unsympathetic
بی همدردی
Touted
تبلیغ شده
Negligent
سهل انگاری
Rival
رقیب
Hastily
با عجله
Applauded by
مورد تشویق قرار گرفت
Emissions
انتشارات
Exhaust
اگزوز
فرق داره با exhausted که به معنی خسته هست
Gushed over
فوران کرد
Fleet
ناوگان
Extravagant
عجیب، غریب
Shrewdly
زیرکانه
Vessel
کشتی، رگ
Carrier vessel کشتی حامل
Viable
قابل دوام، ماندنی
Counterpart
همتایان
Jurisdiction
قلمرو قدرت، صلاحیت قضایی
Unquestionably
بدون شک
Shoring up
تقویت میکند. تایید میکند
Occupancy
اشغال، تصرف
By virtue of
به موجب
Precedent
سابقه
Complying
موافقت کردن، رعایت کردن، عمل کردن
Obligation
تعهد، وظیفه
Bolster
تقویت کردن
Sovereignty
حاکمیت، سلطه
Ratification
تصویب
Allegedly
ظاهرا
Detrimental
مضر، زیان آور
Controversy
جنجال، جدال
Convention
کنوانسیون، قرارداد
Conservation
حفاظت
Influence
نفوذ
Hostile
خصمانه، دشمن
Resistance
مقاومت، ایستادگی
Subsist
گذران کردن، زندگی کردن، زیست کردن
Census
سرشماری
Infer
حدس زدن، استنتاج کردن
Dwellings
خانه ها
Elaborate
پیچیده، با جزییات زیاد
توضیح دادن با جزییات بیشتر
Communal
اشتراکی
Anthropologist
انسان شناسان
Expedition
اعزام، سفر
Occasions
مناسبت ها
Diminish
کاهش دادن، کم کردن
Severance
جدایی
Intimidating
ارعاب کننده،ترساندن
Flock
گله، دسته پرندگان
Fortrees
قلعه
Thriving
پر رونق، رونق یافتن
Maritime
دریایی
Fortified
Fortification
مستحکم شد
استحکام
Domination
سلطه، تسلط، فرمانروایی
Excavation
حفاری
Ruins of
خرابه های
Lavishly
با وقار
Belligerent
جنگ طلب
Overshadow
تحت الشعاع قرار دادن
Peer relationships
روابط همسالان
Nowadays
امروزه
Yell
فریاد زدن
Offspring
فرزند
Insult
توهین
Fraction of
کسری از
Repercussions
عواقب
Litigation
دعوای حقوقی
Shun
اجتناب کردن
Bullied
مورد آزار و اذیت قرار گرفته
Bully
قلدری کردن
Couch
تخت، نیمکت، مبل
Hindrance
مانع
Reluctantly
با اکراه
Reputation
شهرت، اعتبار
Self-esteem
عزت نفس
Spiteful
کینه توز
Accusations
اتهامات
Pessimistic outlook
دیدگاه بدبینانه
Vengeful perspective
دیدگاه انتقام جویانه
Spectators
تماشاگران
Augment
تقویت کردن، افزودن
Insincere
غیرصادقانه
Initiative
ابتکار عمل
Rectify
اصلاح کردن
Compromise
سازش، مصالحه
Reservoirs
مخازن
Lush
سرسبز، شاداب
Steep
گزاف
Hefty fine
جریمه سنگین
Permeable
نفوذپذیر
Drain
تخیله کردن، زه کشی
Encroachment
تجاوز
Absorbs
جذب می کند
Synthetic
مصنوعی