book Flashcards
زن از چیزی که دید ترسید
The woman was afraid of what she saw
غذای آن رستوران بسیار خوب است با شما موافقم
The food is very good in that restaurant. I agree with you.
او تکالیفش را انجام نداد پدرش به این دلیل عصبانی است
she did not do her homework, so her father is angry
اتوبوس همیشه ساعت ۴ به نبش خیابان من می رسد
The bus always arrives at the corner of my street at 4:00
مرد شمشیر به دست ابتدا به مرد دیگر حمله کرد
The man with the sword attacked the other man first
زیر کفشم سوراخ است
The bottom of my shoe has a hole in it
پسر باهوش فکر خوبی به ذهنش رسید
The clever boy thought of a good idea
مرد بی رحم بر سر خواهرش فریاد زد
The cruel man yelled at his sister
او بلاخره بعد از ۵ ساعت دویدن از خط پایان عبور کرد
He finally crossed the finish line after five hours of running
بچه های دیگر تا تو تا ۱۰۰ بشماری پنهان خواهند شد
The other children will hide while you count to 100
در گذشته مردم با تیر و کمان شکار می کردند
long ago people hunted with bows and arrows
تعداد زیادی سیب در سبد وجود دارد
There are a lot of apples in the basket
از او پرسید که جلسه چه ساعتی است او جواب داد ساعت ۳
she asked him what time his meeting was he replied at three
کمربند ایمنی ات را در خودرو ببند تا ایمن باشی
put on your seat belt in the car to be safe
ترفند کارت بازی او واقعا ما رو شگفت زده کرد
His card trick really supriesed us
این زوج می توانند کاملا به خوبی برقصند
The couple can dance quite well
در وسط پرچم کانادا یک برگ افرا قرار دارد
The canadian flag has a maple leaf in the middle of it
من فقط چند لحظه برای جلسه دیر کردم
I was only a few moments late for the meeting
او از تماس تلفنی که دریافت کرد خوشحال بود
she was pleased with the phone call she received
او قول داد که تا فردا کلیدم را پس بدهد
He promised to return my key by tomorrow
بیا یک معامله بکنیم
let’s make a deal
نقشه به نظر شیر فکر خوبی امد
The plan sounded well thought-out to the lion
نوبت خرگوش بود که پیش شیر برود
It was the rabbit’s turn to go to the lion
او توانست چهره خودش را در اب ببیند
he could see his own face in the water
ترفند هوشمندانه خرگوش
rabbit’s clever trick
بدون لحظه ای درنگ
without waiting another moment
سواری در ابهای پرتلاطم یک ماجراجویی بود
Riding in the rough water was an adventure
پسر به مدرسه خود نزدیک شد
The boy approached his school
کودک با احتیاط از پله ها پایین آمد
The baby carefully climbed down the stairs
دانشمند مواد شیمیایی را مخلوط کرد
The scientist mixed the chemicals
او یک کلبه ی اسکیمویی از بلوک های برفی ساخت
she created an igloo from blocks of snow
ان چهره شیطانی همه ما را ترساند
The evil figure scared us all
دانش اموز آزمایشی در کلاس علوم انجام داد
The student did an experiment in science class
من مگس را با مگس کش کشتم
I killed the fly with a fly swatter