Basic Vocab Flashcards
Occupation
شروع به کار
Contribute
کمک کردن ، همکاری کردن ، شرکت کردن
Ex: would you like to contribute to our collection?
Evaluate
ارزیابی کردن
Ex: my research attempts to evaluate
Principle
قاعده ، قانون
Transmit
Signal transmitted from a satellite
انتقال دادن / سیگنال فرستادن
Cripple
A person unable to walk because of disease or injury
فلج کردن
Ex: He was cripple by his son
Investigation
تحقیق
Like police investigation
Carry out on investigation
Neutral
بی طرف ، خنثی
Ex: the final match will be played at neutral venue
Criticism
انتقاد کردن
There has been a lot of criticism of the decision
Exposure
قرار گرفتن در معرض بیماری
What is the usage of mobile phones?
استفاده، کاربرد
استفاده از تلفنهای همراه افزایش یافته است.
Define ‘be’.
بودن
او میخواهد دکتر شود.
What does ‘medium’ refer to?
رسانه، حد وسط
تلویزیون یک رسانهی ارتباطی محبوب است.
What is an opponent?
حریف، مخالف
او حریف خود را در مسابقه شکست داد.
What is a technique?
تکنیک، روش
او یک تکنیک جدید نقاشی یاد گرفت.
What does ‘symbol’ mean?
نماد، علامت
قلب نماد عشق است.
What does it mean to enable?
قادر ساختن
این نرمافزار شما را قادر میسازد ویدئوها را ویرایش کنید.
What does ‘launch’ refer to?
راهاندازی کردن، پرتاب
آنها هفتهی آینده یک محصول جدید راهاندازی میکنند.
What is ‘interest’?
علاقه، سود
او علاقهی زیادی به علم دارد.
What does ‘electric’ mean?
برقی
این ماشین کاملاً برقی است.
What is a manufacturer?
تولیدکننده، سازنده
این شرکت یک تولیدکنندهی خودرو است.
What does it mean to qualify?
واجد شرایط بودن، صلاحیت داشتن
او برای مرحلهی نهایی واجد شرایط شد.
What does ‘readily’ mean?
به راحتی، فوراً
این اطلاعات به راحتی بهصورت آنلاین در دسترس است.
Define ‘sensible’.
منطقی، معقول
پسانداز کردن کار معقولی است.
What is an X-ray?
اشعه ایکس، عکس رادیولوژی
دکتر از پای او عکس رادیولوژی گرفت.
What does it mean to ban something?
ممنوع کردن
سیگار کشیدن در مکانهای عمومی ممنوع است.
What does ‘determine’ refer to?
تعیین کردن، مشخص کردن
This test determines your level.
What does ‘species’ mean?
گونه، نوع
گونههای زیادی از پرندگان در این پارک وجود دارند.
What is a presentation?
ارائه، نمایش
او یک ارائه در مورد تغییرات اقلیمی داد.
What does it mean to include?
شامل شدن
قیمت شامل مالیات میشود.
What is a result?
نتیجه
کار سخت منجر به نتایج خوب میشود.
What does ‘financial’ refer to?
مالی، اقتصادی
او با مشکلات مالی مواجه است.
What does ‘odd’ mean?
عجیب، فرد (عدد)
عجیب است که او تماس نگرفت.
What is a neutral position?
بیطرف، خنثی
کشور در جنگ بیطرف ماند.
What does ‘approach’ mean?
نزدیک شدن، روش
ما به یک روش جدید برای حل این مشکل نیاز داریم.
What does it mean to observe?
مشاهده کردن، رعایت کردن
دانشمندان رفتار حیوانات را مشاهده میکنند.
What does it mean to cope?
کنار آمدن، از پس چیزی برآمدن
او نمیتواند با استرس کنار بیاید.
What does ‘rotten’ mean?
فاسد، پوسیده
سیبها فاسد شدهاند.
What is a tour?
گردش، سفر
آنها به یک سفر اروپایی رفتند.
What does ‘internal’ refer to?
داخلی
قطعات داخلی دستگاه آسیب دیدهاند.
What is a gesture?
حرکت، اشاره
او یک حرکت دوستانه انجام داد.
What does ‘glimpse’ mean?
نگاه سریع، اجمالی
یک نگاه سریع به آن شخص معروف انداختم.
What does it mean to allocate?
اختصاص دادن
دولت بودجهی بیشتری را به آموزش اختصاص داد.
What does it mean to graduate?
فارغالتحصیل شدن
او سال گذشته از دانشگاه فارغالتحصیل شد.
What does ‘adequate’ mean?
کافی، مناسب
اتاق فضای کافی برای یک جلسه دارد.
What is an engine?
موتور، ماشین
موتور ماشین کار نمیکند.
What does it mean to constitute?
تشکیل دادن، شامل شدن
زنان ۵۰٪ از نیروی کار را تشکیل میدهند.
What does ‘substantial’ mean?
قابل توجه، زیاد
او کمک قابل توجهی به پروژه کرد.
What is ‘accordance’?
تطابق، سازگاری
همه چیز مطابق با قوانین انجام شد.
What does ‘alternative’ mean?
جایگزین
ما به یک راهحل جایگزین نیاز داریم.
What is a source?
منبع
خورشید یک منبع انرژی است.
Fill in the blank: Expensive things are not ______.
لزوماً
چیزهای گران لزوماً بهتر نیستند.
What does ‘responsible’ mean?
مسئول
والدین مسئول فرزندان خود هستند.
What is a conclusion?
نتیجهگیری
نتیجهگیری گزارش واضح بود.
What does ‘ethnic’ refer to?
قومی، نژادی
کشور گروههای قومی زیادی دارد.
What does ‘give’ mean?
دادن
او به من یک هدیه داد.
What is output?
خروجی، محصول
خروجی کارخانه افزایش یافته است.
What is a pond?
برکه، آبگیر
در برکه اردکها هستند.
What does ‘positive’ mean?
مثبت
مثبت بمان و به تلاش ادامه بده.
Nucleus
هسته، مرکز
مثال: The nucleus of an atom contains protons and neutrons. (هسته یک اتم شامل پروتونها و نوترونها است.)
Exhaust
خسته کردن، تخلیه کردن
مثال: The long journey exhausted me. (سفر طولانی مرا خسته کرد.)
Intense
شدید، پرقدرت
مثال: The heat was so intense that we had to stay indoors. (گرما آنقدر شدید بود که مجبور شدیم داخل بمانیم.)
Deny
انکار کردن
مثال: He denied stealing the money. (او دزدی پول را انکار کرد.)
Demand
تقاضا، درخواست
مثال: There is a high demand for electric cars. (تقاضای زیادی برای خودروهای برقی وجود دارد.)
Disorder
اختلال، بینظمی
The patient suffers from a serious mental disorder. (بیمار از یک اختلال روانی جدی رنج میبرد.)
Mean
معنی دادن، بدجنس
What do you mean by that? (منظورت از این حرف چیست؟)
Abstract
انتزاعی، خلاصه
The painting is very abstract. (این نقاشی بسیار انتزاعی است.)
Conservation
حفاظت، نگهداری
Conservation of water is essential in dry areas. (حفاظت از آب در مناطق خشک ضروری است.)
Consequently
– در نتیجه
He didn’t study, consequently, he failed the test. (او درس نخواند، در نتیجه در امتحان مردود شد.)
Competent
ماهر، توانمند
He is a competent engineer. (او یک مهندس توانمند است.)
Damp
مرطوب، نمدار
The room was damp and cold. (اتاق مرطوب و سرد بود.)
Perception
درک، دریافت
His perception of reality is different from mine. (درک او از واقعیت با درک من متفاوت است.)
Ingredient
مادهی تشکیلدهنده
Sugar is a main ingredient in this cake. (شکر یک مادهی اصلی در این کیک است.)
Ambitious
جاهطلب، بلندپرواز
She is very ambitious in her career. (او در حرفهی خود بسیار جاهطلب است.)
Distribution
توزیع
The company handles the distribution of food products. (شرکت مسئول توزیع محصولات غذایی است.)
Immense
– عظیم، گسترده
The ocean is immense. (اقیانوس بسیار وسیع است.)
Prosperity
رفاه، شکوفایی
Economic prosperity is important for a country. (رفاه اقتصادی برای یک کشور مهم است.)
Precede
مقدم بودن بر
The meeting will precede lunch. (جلسه قبل از ناهار برگزار میشود.
Vulnerable
آسیبپذیر
Babies are vulnerable to infections. (نوزادان در برابر عفونتها آسیبپذیرند.)
Oral
شفاهی
He passed the oral exam successfully.
(او آزمون شفاهی را با موفقیت گذراند.)
Desperate
ناامید، بیچاره
He was desperate for help.
(او شدیداً به کمک نیاز داشت.)
Association
انجمن، ارتباط
He is a member of a medical association.
(او عضو یک انجمن پزشکی است.)
Division
تقسیم، بخش
The company has several divisions.
(این شرکت چندین بخش دارد.)
Beneath
– زیر، پایینتر از
The keys are beneath the book.
(کلیدها زیر کتاب هستند.)
Breed
نژاد، تولیدمثل کردن
This dog breed is very friendly.
(این نژاد سگ بسیار دوستانه است.)
Contrary
برعکس، مخالف
Contrary to popular belief, coffee is not bad for you.
(برخلاف باور عمومی، قهوه برای شما مضر نیست.)
Radical
رادیکال، اساسی
The new policy brings radical changes.
(سیاست جدید تغییرات اساسی به همراه دارد.)