A Flashcards
concern
ربط، علاقه
بستگی
دلواپس کردن
avoid
دوری کردن
appropriate
مناسب
باب
habit
عادت داشتن
frequently
بارها
مکررا
expect
انتظار
منتظر بودن
instruct
یاد دادن
آموختن
issue
موضوع
مساله
patient
صبر
upset
ناراحت
punish
تنبیه
مجازات
represent
نماینده
shake
لرزش
تکان
stroll
قدم زنی
پرسه زنی
severe
شدید
harmful
زیان آور
belong
تعلق داشتن
climbing
سنگ نوردی
experience
تجربه
judgment
داوری
قضاوت
Opinion
نظر
decisions
تصمیم
likely
احتمالا
probably
شاید
rare
کمیاب
frog
قورباغه
Santa Claus
بابانوئل
reside
اقامت
ساکن شدن
roll
غلطان
گردش
Adventure
ماجراجویی
اتفاق
Approach
دسترسی
نزدیک شدن
Likely
احتمالا
permanently
بطور دائم
community
اجتماع
escape
در رفتن
فرار
fright
وحشت
هراس
ghost
شبح
روح
spirit
روح
survive
زنده ماندن، نجات یافتن
upset
ناراحت
Wise
عاقل
دانا
intelligence
هوش
جاسوسی
announce
اعلام اعلان
claim
ادعا کردن
condition
وضعیت ، شرایط
contribute
مشارکت
expert
متخصص
Increase
افزایش پیداکردن
Rise
ترقی کردن
Ali is never satisfied. He is always complaining.
علی هرگز راضی نیست.او بیش از حد شکایت میکند .