504 Extra Flashcards
abate
فروکش کردن، کاهش دادن
abhor
تنفر داشتن از، متنفر بودن از
acclimate
عادت کردن، خو گرفتن
adage
ضرب المثل
aegis
دفاع، نظارت، حفاظت، پناه
affluent
ثروتمند، غنی، متمول
alleviate
تسکین دادن، کاهش دادن
altercation
مشاجره، بحث پر سر و صدا
antithesis
نقطه مقابل، مخالف
atheist
ملحد، کافر، کسی که وجود خدا را انکار می کند
avid
بسیار مشتاق، علاقه مند
belligerent
متخاصم، جنگ طلب
benevolent
خیرخواه، سخاوتمند، خیراندیش
benign
مطلوب، خوش طینت، مهربان
bizzare
عجیب و غریب
cajole
ریشخند کردن، با چرب زبانی متقاعد کردن، کلک زدن
candor
صراحت، رک گویی، بیان صادق
caustic
پر کنایه، نیش دار، طعنه آمیز، فرساینده
chronological
زمانی
clandestine
مخفیانه، مخفی، سری
cliche
کلیشه، مطلب تکراری
coerce
مجبور کردن، وادار کردن، مهار کردن
coherent
منطقی، هماهنگ، قابل فهم، منسجم
condone
توطئه کردن، تبانی کردن
connive
بخشیدن، عفو کردن، نادیده گرفتن، توجیه کردن
corpulent
چاق، فربه
covert
مخفیانه، سری، مستور، پنهان
criterion
معیار، استاندارد، محک
culpable
مقصر، مجرم، گناهکار
cursory
شتابزده، سرسری، اجمالی
decadent
منحطُ، فاسد، مضمحل
devious
حیله گرُ ترفند باز، حقه باز، پر پیچ و خم
digress
از موضوع منحرف شده
dormant
خاموش، غیرفعال، نهفته، معلق
duress
اجبار، فشار، زور
egoist
آدم خودخواه، آدم از خود راضی
elusive
فراری، متواری
emulate
تقلید کردن
eulogy
مدح، ستایش، مدیحه
exacerbate
تشدید کردن، بدتر کردن، وخیم کردن
exhort
درخواست کردن
expedite
فورا انجام دادن، تسریع بخشیدن
fallacious
غلط، گول زننده، گمراه کننده
fracas
جنگ و دعوا×، بحث پر سر و صدا، قیل و داد
furtive
سری، مخفی، زیر جلدی
garrulous
پرچانه، پرحرف، وراج
gesticulate
ایما و اشاره کردن، با ایما و اشاره نشان دادن، سر و دست تکان دادن
heterogeneous
مختلط، ناهمگن، گوناگون، متفاوت
imbibe
نوشیدن، فرو دادن، جذب کردن
impasse
بن بست
impeccable
بی عیب، بی نقص
incarcerate
ندانی کردن، محبوس کردن
incriminate
مجرم جلوه دادن، پای کسی را به میان کشیدن
incumbent
متصدی
indigent
فقیر، مستضعف
indolent
تنبل، تن پرور
inept
نالایق، ناتوان، بی عرضه، ناشایست
innocuous
بی ضرر، بی آزار
insolent
گستاخ، پررو، گستاخانه، توهین آمیز
intrepid
بی باک، نترس، شجاع، جسور
inundate
زیر آب بردن، غرق کردن، سرازیر کردن
irrelevant
بی ربط، نامربوط
itinerary
برنامه سفر، مسیر \پیشنهادی یک سفر
judicious
عاقلانه، عاقل، خردمند، خردمندانه، معقول
lament
عزاداری کرن، سوگواری کردن، غصه خوردن
lethargy
فراموشی، بی تفاوتی، بی خیالی، بی حالی، خمودی
lucid
روشن، واضح، آشکار
lucrative
سودمند، پر سود
ludicrous
احمقانه، مسخره کردن
magnanimous
از خود گذشته، سخاوتمند، بزرگوار
malevolent
بدخواه، بد طینت، پست
mediate
پا در میانی کردن، میانجی گری کردن
metaphor
استعاره، تشبیه
meticulous
دقیق، باریک بین، نکته سنج، موشکافانه، وسواسی
militant
ستیزه جو، جنگ طلب، آماده جنگ
morbid
خوفناک، مربوط به بیماری
mundane
پیش پا افتاده، معمولی
nefarious
پست، شوم، شریر، شنیع
nemesis
حریف شکست ناپذیر، انتقام جو
nomad
سرگردان، خانه به دوش
nonchalant
سرد، بی تفاوت، بی توجه، خونسرد
nostalgia
حسرت گذشته
oblivion
فراموشی، نسیان، بیهوشی
obsolete
از مد افتاده، منسوخ، قدیمی
odious
تنفرانگیز، انزجارآمیز، زشت
omnipotent
قادر مطلق، قادر متعال
onus
بار مسئولیت، وظیفه
ostensible
ظاهری، سطحی
panacea
نوش دارو، داروی همه دردها، علاج قطعی
paradox
متناقض نما
parish
آدم مطرود
parsimonious
خسیس، ناخن خشک، ارزان
paucity
کمبود، نایابی
penitent
پشیمان، نادم
pensive
متفکر، غرق در تفکر
perjury
شهادت دروغ دادن، سوگند دروغ، شهادت دروغ
peruse
به دقت خواندن
phlegmatic
سست، کند، بیخیال، خونسرد
plagiarize
سرقت ادبی کردن
plausible
ممکن، قابل تصور، ظاهرا درست