4000 Flashcards
Alleviate
تسکین دادن
Differentiate
متمایز کردن
Erroneous
اشتباه، نادرست
Frantic
آشفته، پریشان
Inadvertent
سهوی، غیر عمدی
Mariner
Sailor
Multitude
انبوه، کثیر
Nuisance
اسباب دردسر، مزاحم
Permanence
دوام، ماندگاری
Revolve
چرخیدن، دور زدن
Stranded
گیر افتاده
Volatile
بی ثبات، ناپایدار
Opt
انتخاب کردن، برگزیدن
Adverse
نامساعد، نامطلوب
Biodegradable
تجزیه پذیر در طبیعت
Discard
نادیده گرفتن، دور ریختن
Incidence
تعداد وقوع
Municipal
شهری
Jagged
دندانه دار، تیز و ناهموار
Dismissal
اخراج
Inexpensive
Cheap
Attribute
ویژگی خاصیت
Single-use
یکبار مصرف
Break down
تجزیه شدن
Dwell
ساکن بودن زندگی کردن
Fragment
خرده قطعه
Ingest
قورت دادن بلعیدن
Enact
تصویب کردن قانون
Outright
به طور کامل یا فوری
Ambiguous
مبهم دو پهلو نامشخص
Attain
Achieve
Autonomy
خودمختاری، استقلال
Concession
ارفاق، امتیاز، حق استفاده
Enlighten
روشن کردن، تعلیم دادن
Flourish
رشد کردن، ترقی و پیشرفت کردن
Gleam
برق زدن
Harmony
یکپارچگی
Indigenous
بومی، محلی
Adobe
خشت
Jurisdiction
حوزه و اختیار قانونی
Uphold
زنده و برپا نگه داشتن
Awe
To wow
Sadden
To make someone sad
Compliance
تبعیت
Adjoining
مجاور همجوار
Adjacent
مجاور، همجوار
Applicable
صادق، قابل اعمال، مربوط
Vehicle
Machine
Broker
مذاکره و حل و فصل کردن
Bureaucracy
Pronunciation
Petition
دادخواست
Configure
Set up
Deem
فرض کردن، تلقی کردن
Evenly
بطور مساوی
Equally
Evenly
Fiscal
مالی
Franchise
شعبه، نمایندگی، حق امتیاز
Consensus
اجماع، توافق همگانی
Clash
To fight or argue
Deduct
Subtract