درس4 Flashcards
اِتَّبَعَ
پیروی کرد
اِتَّقی
تقوا پیشه کرد
اِتَّقِ
تقوا پیشه کن
الآمال
ج الاَمَل، امید و آرزو
الاَمانیّ
ج امنیّة، آرزو
بذَلَ -ُ بَذلاً
بخشش کرد
البَطَل
دلاور، قهرمان
تبِعَ -َ تبعاً
پیروی کرد، دنبال کرد
فاز(-ُ) فوزاً
موفّق شد، رستگار شد
الفتی
جوان، جوانمرد
قل الفصل
سخن حق را بگو
قَصَّر
کوتاه کرد، کم کرد
القیم
ج القیمة، ارزش
الماشی
رونده
جاوَرَ
نزدیک شد، همسایه شد
حَصَّلَ
به دست آورد
حَقِرَ -َ حَقراً
کوچک و خوار شمرد
الرّاعی
چوپان،دراینجا: عهدهدار، مسؤولیت، مسؤول اداره کردن
الضُحی
قبل از ظهر
الضیاع
نابودی
الطُرُق
ج طریق، راه
یقطع طرقاً
راهزنی می کند
العدی
ج العدوّ: دشمن
عَرَضَ(-ِ) عرضاً
عرضه کرد
الغزل
غزل، لهو و لعب
النّوم
خواب
النَهْب
غارت
وَلّی
مقام داد، حکم کرد
هَجَرَ(-ُ) هجراً
ترک کرد، دست کشید
هَزَل(-ِ) هَزْلاً
بیهوده سخن گفت، شوخی کرد
الإرغام
بر خاک افکندن، شکست دادن
الأسْر
اسارت
اِعْتبر
پند گرفت
اِعْتَزَل
دست کشید، کناره گیری کرد
الأغاني
ج الأُغنیة، آهنگ، آواز(منظور: آهنگ بی معنی و مفهوم)
الرعیّة
رعایا، پیروان، شهروندان
الزُخرُف
زر و زیور
الساعي
کوشا
اَقلَّ
کم انجام داد