30-2 Flashcards
Convay
انتقال دادن منظور/رساندن مفهوم(کن وی را مفهوم)
Encompass
شامل شدن/در بر گرفتن(این کمپس تعداد زیادی معتاد رو شامل میشه)
Expansion
گسترش /توسعه
Heighten
بالابردن(افزایش دادن/تشدید کردن)
Highlight
تاکیدکردن/برجسته کردن(مطلبی که مهمه رو های لایت می کنی)
Inadvertently
ناخواسته/ندانسته(این اداهارو ناخواسته انجام میدادم)
Inevitable
حتمی/ اجتناب ناپذیر(اینه ویتامین ب وجودش برای بدن حتمی و اجتناب ناپذیره)
Infancy
طفولیت / اول راه (این فنسی که گرفتیم هنوز رشد نکرده بالغ نشده)
Miraculously
به طور معجزه اسا( میروسلاوکلوزه به طور معجزه اسایی تیم المان رو قهرمان کرد)
Retrieve
بازیافتن/دوباره بدست اوردن(همون ریکاوری خودمونه)
Systematically
به شکل اصولی و منظم(سیستماتیک)
Unlikely
غیرممکن/غیر محتمل(آن لایکی که زیر پست خورده غیرممکنه که کار من باشه)
Unwarranted
گارانتی نشده/غیرقابل ضمانت(مخالف گارانتی)
Zenith
اوج/قله( دوربین زنیت اوج دوربینای عکاسیه)
Agitate
نگران کردن/مضطرب کردن(آجیتو در نظر بگیر که مضطرب و نگرانه)