12/1 Flashcards

0
Q

Spark

A

● ابیز،جرقه،ژابیز،آیژک،اخگر،لخچه،لخشه،آییژ
● (مجازی) اثر،نشانه،علامت،ذره،فروهر
● سر زندگی،طراوت،شادابی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
1
Q

Wound

A
P.P=> wind
● زخم،جراحت،ریشی،ولانه
● (پوست درخت و غیره) زخم،بریدگی،صدمه
● جریحه
● زخم کردن یا زدن،زخمی کردن یا شدن،ریش شدن،افگار شدن یا کردن
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

Pluge

A
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

Treasurer

A

● خزانه دار،گنجور،کهند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

Command

A

● فرمان،دستور،حکم،امر،امریه،فرمایش
● فرمان دادن،دستور دادن،امر کردن
● تحت فرمان (یا نفوذ و غیره) داشتن،استیلا

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

Drill

A

تمرین‌، مشق‌ نظ‌امی‌، مته‌ زدن‌، مته‌، تعلیم‌ دادن‌، تمرین‌ کردن‌
cord drill

مته‌ وکمان‌، مته‌ کمان‌
corn drill

● مته،پرماه،بهرمه،گردکاو،سنبه
● (با مته) سوراخ کردن،انجیردن،سنبیدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

Sergeant

A
/sär´jǝnt/
n.
● (قرون وسطی) نوکری که ارباب را در جنگ همراهی می‌کرد،پیرو ارباب
● رجوع شود به: sergeant-at-arms
● گروهبان،گروهبان یکم
● (پلیس) سر پاسبان
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

Hint

A

● اشاره،نمار،ایما

● اشاره کردن،نماریدن،(با کنایه یا اشاره) رساندن،بروز دادن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

Campfire

A

● آتش اردوگاه (آتشی که در اردوگاه روشن می‌کنند و دور آن گرد می‌آیند)
● گردهمایی خودمانی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

Seek

A

● جستجو کردن،جوییدن،(دنبال چیزی) گشتن،در پی چیزی بودن،توزیدن،پوییدن،توختن
● پناه جستن (در محلی)،پناه بردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

Sought

A

P.P=>seek

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

Scouts

A
● (سرباز یا هواپیما یا کشتی) دیده‌ور
● جاسوس ورزشی
● مامور استخدام ورزشکاران (دارای آینده‌ی درخشان)،مامور شناسایی
● (دختر یا پسر) پیشاهنگ
● دیده‌وری،دیدزنی،شناسایی
● (خودمانی) شخص،آدم،یارو
How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

Fumes

A

{علوم مهندسى}: بخار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

Sufficient

A

● بسند،بسنده،کافی،بس

● قادر،واجد شرایط،صلاحیت دار

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

Fiery

A

دارای آتش،آتش‌دار،پر آتش،آتشین،آذرین
● آتش مانند،آتش سان،آذر گون،سوزان،شعله فام،آتش‌گون،آتش فام
● گرم و احساساتی،خونگرم،پرشور،داغ
● آتش‌گیر،(زود) قابل اشتعال،زود افروز

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

Comet

A

(نجوم) ستاره‌ی دنباله‌دار،استاره،ذوذنب،شهاب‌سنگ

16
Q

Kohoutk

A

Submit {نجوم}: کوهوتک

17
Q

Blaze

A

● اخگر،زبانه‌ی آتش،شعله‌ی پرنور،نور شدید (و معمولا گرم)
● شعله زدن،زبانه کشیدن (با نور و حرارت زیاد)،نورافشاندن،درخشیدن،(به سرعت) سوختن،(نادر) آتش زدن،گرگر سوختن،گر زدن
● رویداد پر سر و صدا و چشمگیر،جلوه،جلوه‌گری

18
Q

Aerial

A

● هوایی
● هوا مانند،سبک
● تخیلی،غیر مادی،غیرواقعی،تصوری
● بلند،رفیع

19
Q

Meteor

A

● (نجوم) شهاب،شخان،شخانه

● (هوا شناسی) پدیده‌ی جوی (مثلا رنگین کمان یا آذرخش و تندر)،نیواره

20
Q

aqueous

A

● آبگین،آبی،آبکی،آبدار،آبزا،آبوار
● (به ویژه در مورد سنگ‌ها) رسوبی،آب آورد،آبزاد
● زلالیه

21
Q

luminous

A

● لیان،شید افشان،تابناک،رخشان،درخشان

22
Q

Igneous

A

● آتشین،اشتعالی،آتش‌سان

● (سنگ‌شناسی) آذرین،آتشفشانی

23
Q

Shooting

A

رمایه، شوت به سوى دروازه، شکار با تفنگ، تیراندازى در میدان تیر تیرباران کردن، تیراندازى، جوانه (زنى)، تیر