1 Flashcards
Draw up
مرتب كردن. تنظيم كردن كارها
Overseas
Overseas students
خارج. خارجه
Semester
نيم سال
Hostel
شبانه روزي
Hectic
گيج كننده
Schedule
برنامه
Campus
محوطه دانشگاه. فضاي باز دانشگاه
Contribute
كمك
Enormous
بزرگ عظيم. هنگفت
Gear
دنده
Reliability
قابليت اطمينان
Neglect
غفلت كردن
Function
كار كرد
Hilly
پر از تپه
Terrain
زمين
Components
اجزاع
Contrary
مخالف. مقابل
Wheels
چرخ ها
Fascinating
فريبنده
Domesticated
اهلي
Nourishing
تغذيه
Cultivated
كشت كردن
Hothouse
گلخانه
Commercially
تجاري
Bunch
دسته . خوشه
Tropical
گرمسيري
Wisdom
حكمت. خرد. عقل
Hillside
دامنه كوه
Ripe
Ripen
رسيده.
رسيدن
Oddly
عجيب
Domestic
خانگي
Faculty
دانشكده
Stamped
مهر
Eligible
واجد شرايط
Resident
مقيم
Discretion
نظر . صلاحديد
Circumstances
موقعيت
Enrollment
ثبت نام. نام نويسي
Concessions
امتيازات
Overdraft
چك بي محل. بيش از اعتبار حواله كردن
Withdraw cash
برداشت پول
Incur
موجب شدن
Interest-free
بدون بهره
Outstrips
پيشي. بيش افتادن از
Manufacturers
توليد كنندگان
Precision
دقت صراحت
Dome
گنبد. طاق
Lid
دريچه. چفت
Rim
لبه زوار
Flange
لبه دار كردن
Survey
بررسي
Conducting
انجام
Punch lines
لب مطلب
The final phrase or sentence of a joke or story
Expedition
هيئت اعزامي. سفر
Undertook
عهده گرفتن
Route
مسير راه. خط سير
Outset
ابتدا . اغاز
Detours
مسير انحرافي. انحراف
Bypass
گذرگاه فرعي. از راه فرعي رفتن
Meadows
علفزار.چمن زار
Snow-capped
برف دپو شده يه جا. مثل روي كوه
Scenery
چشم انداز. منظره
Long-suffering
رنج بردن طولاني
Tents
چادر
Summits
قله . نوك
Opted
تصميم گرفتن
Approach
روش. رفتار
Assignments
تكليف درسي
Requirements
الزامات. احتياجات
Relevant
مربوط. مناسب. وابسطه
Prior
قبلي. اولي.پيشين
Recreation
تفريح. سرگرمي
Prerequisites
پيش نياز
Vocational
حرفه اي
Instructor
مدرسان
Client
مشتري
Councils
شورا. انجمن.
Assist
كمك كردن، همدستي ياري كردن
Co-ordination
هماهنگي
Authorities
مقامات
Elite
نخبه
Venues
محل جايي كه چيز هاي مهم توش قرار اتفاق بيوفته مثل ورزش
The place something happens especially an organized event. Such as a concert, conformance, or sports event.
Content
محتوا. مفاد
Possessions
متصرفات. دارايي
Landlord
صاحبخانه. مالك
Lounge
سالن. محل استراحت
Orientation
گرايش. جهت.اشنايي
Pack
بسته
Laundry
خشكشويي. لباسشويي
Embossed
برجسته
Linen
پارچه كتان
Pictorial
تصويري
Agriculture
كشاورزي
Majority
اكثريت
Recognition
به رسميت شناختن. تشخيص
Region
منطقه
Timber
الوار. چوب
Low-lying
كم ارتفاع
Fertile
حاصلخيز
Crops
محصول
Pasture
چراگاه. علفزار