1-120 Flashcards
intellectual
عقلانی
ذهنی
فکری
خردمند
روشنفکر
conviction
ایمان
عقیده
اعتقاد
متقاعد ساختن
subtract
کاستن
کم کردن
منها کردن
conservative
محافظه کار
پیرو سنت قدیم
obstinate
کله شق
لجوج
سرسخت
خیره سر
refugee
مهاجر
فراری
اواره شدن
lanky
دراز و باریک
blustery
پر باد
extrovert
برونگرا
groan
ناله
فریاد
شکایت
plough
گاو اهن
شخم
illyeracy
بی سوادی
alleviate
سبک کردن
ارام کردن
کم کردن
griping
griping film is very exciting
crawl
شنا کرال
خزیدن
سینه مال رفتن
diagram
شکل هندسی
طرح
نمودار
critical
بحرانی
منتقدانه
انتقادی
collar
یقه
گریبان
گردنبند
puncture
پنجر شدن
سوراخ کردن
hive
کندو
مرکز تجمع
dissect
کالبد شکافی کردن
تشریح کردن
verse
شعر
شعر گفتن
detach
جدا کردن
سوا کردن
اعزام کردن
ant : attach
londing
مسکن
منزل
محل سکونت
correspondence
ارتباط
مطابقت
تشابه
contingency
احتمال (وقوع)
equate
برابر
مساوی پنداشتن
petition
دادخواست
درخواست کردن
convention
قرارداد
پیمان
میثاق
obstacle
گیر
مانع
reside in somebody or something
to be present in or consist of something
appreciable
قابل تقدیر
significant
convene
دور هم جمع شدن
specifically
به ویژه
مخصوصا
دقیقا
denote
مشخص کردن
معنی دادن
reside
مستقر بودن
اقامت داشتن
presumption
فرض
احتمال
presuppose
ازپیش فرض کردن
particularly
مخصوصا
به خصوص
initiative
نواوری
ابتکار
اولیه
assume
به عهده گرفتن
تقبل کردن
پذیرفتن
assumption
فرض
گمان
تصور
underestimate
کم تر از حد ارزیابی کردن
initiate
ابتکار کردن
وارد کردن
نخستین قدم را برداشتن
indicate
نشان دادن
نمایش ساختن
estimate
تخمین زدن
ارزیابی کردن
حساب کردن
distribute
توزیع کردن
تقسیم کردن
پخش کردن
exhibit
نمایش دادن
ارائه دادن
ابراز کردن
option
اختیار
انتخاب
گزینش
assure
مطمئن کردن
راضی کردن
قول دادن
متقاعد کردن
مجاب کردن
vary
تغییر کردن
دگرگون کردن
متنوع ساختن
فرق داشتن
modify
تغییر دادن
اصلاح کردن
adjust
تعدیل کردن
تنظیم کردن
برطرف کردن
flexible
انعطاف پذیر
provisional
موقت
موقتی
شرطی
مشروط
wonder
تعجب
حیرت
معجزه
advance
پیشرفت کردن
پیشروی کردن
promote
ترفیع دادن
ترقی دادن
گسترش دادن
fund
پشتوانه
سرمایه
finance
مالی
دارایی
سزمایه کذاری
deposit
ذخیره سپردن
کنار کذاشتن
به حساب بانکی گذاشتن
pledge
در گروگان
گرو
وثیقه
ضمانت
بیانه
تعهد
evade
طفره رفتن
از سر باز زدن
coach
مربی
shore
کنار دریا
کرانه
دریاچه
seaside
دریا کنار
cruise
سفر کردن
دریا گردی کردن
wreckage
لاشه هواپیما یا ماشین
خرابی
اتلاف
leftover
پس مانده
باقی مانده
پس مانده غذا
coast
ساحل دریا
کنار دریا
renewable
تجدید شدنی
تجدیدپذیر
wreck
لاشه هواپیما یا کشتی
خسارت وارد کردن
خرد و متلاشی شدن
organic
ارگانیک
sustainable
پایدار
ecological
بوم شناسی
eco friendly
سازگار با محیط زیست
predator
درنده
غارتگر
تغذیه کننده از شکار
prey
شکار
صید
قربانی
global warming
گرمایش زمین
tropical
مناطق گرمسیری
deforestation
قطع درختان جنگلی
take a part
شرکت در ازمون
take a place
اتفاق افتادن
به وقوع پیوستن
global
جهانی
سراری
سراسر دنیا
participate
شرکت کردن
سهیم شدن
anticipate
پیش بینی کردن
domestic
خانگی
اهلی
رام
urban
شهری
شهرنشینی
rural
روستایی
outskirts
کناره
پیرامون
حومه
residential
مسکونی
وابسته به اقامت
محلی
accompany
همراهمی کردن
مصاحبت کردم
سرگرم کردم
wander
پرسه زدن
راه رفتن
mumble
من من کردن
yell
فریاد زدن
gaze
خیره نگاه کردن
mutter
من من
غرغر
compassion
رحم
دلسوزی
ترحم
hypocrite
ادم ریاکار
ادم دو رو
compel
مجبور کردن
وادار کردن
sympathy
همدردی
دلسوزی
همدلی
fanatic
شخص متعصب
دارای احساسات شدید
دارای روحیه پلید
دیوانه
pathetic
رفت انگیز
حزن اور
سوزناک
(معنی بسیار منفی دارد)
enthusiast
هواخواه
مشتاق
علاقه مند
avid
حریص
مشتاق
ارزومند
keen
associate
معاشرت کردن
پیوستن
هم نشینی کردن
متعهد شدن
esteem
قدر
اعتبار
شهرت
لایق
absurd
پوچ
ناپسند
بی معنی
enquire
پرسیدن
سوال کردن از
acknowledge
اعتراف کردن
اقرار کردن
تصدیق کردن
admit
پذیرفتن
رضایت دادن به
موافقت کردن
profess
ادعا کردن
اظهار کردن
تندیس کردن
metaphor
استعاره
crucial
حیاتی
بحرانی
سرنوشت ساز
vital
وابسته به زندگی یازنده ماندن
حیاتی
زیستی
اساسی
اصلی
مهم
urgent
ضروری
فوری
convenient
راحت
مناسب
welfare
اسایش
سعادت
رفاه
notorious
بدنام
رسوا
obscure
تیره
تار
مبهم
گمنام کردن