1 Flashcards
همه چيز به والدين خلاصه ميشه
It all boils down to the parents
آشنایی کودک با زبان انگلیسی به او اجازه داد تا در سنین پایین یاد بگیرد
The child’s exposure to English allowed him to learn at a young age
هوس ميوه تازه كردم
I’ve been craving fresh fruit
من بد غذا هستم، بنابراین برای امتحان کردن غذاهای جدید مشکل دارم
I’m kind of picky eater so I have trouble trying new foods
برخورد خودرو باعث انفجاری مهیب شد
The car collision caused a massive explosion
تا زمانی که بازنگری کامل نشده است، عجولانه تصمیم نگیریم
until the revision is complete let’s not make a hasty decision
او خودش را فداي كارش كرده است
she is dedicated to her job
كفش جلو گرد تخت
كفش جلو تيز پاشنه بلند
Round-toe flat
Pointed-toe high heels
سوزاندن شمع باعث ایجاد احساس آرامش می شود
Burning candles creates a feeling of cosiness
دانمارک زمستان های سردی دارد، بنابراین ایجاد گرما در خانه ضروری است
Denmark has cold winters so creating warmth at home is essential
چهار روز ديگه تولد پدره
dad‘s birthday is coming up in four days
هر پيشنهادي كه ميدم مخالفت ميكني
Every suggestion I make you tear to pieces
مخالفت با ايده هاي من كمكي نميكنه
It’s not helpful to just shoot down my ideas
خوش بینیت اعصابم را به هم می زند
Your optimism is beginning to get on my nerves
آیا می توانید یک اسکناس پنج پوندی به من قرض دهید؟
نه من هم ندارم
Can you lend me a five pound bill?
No I’m broke too
تحقیقات پلیس هیچ مدرک جدیدی پیدا نکرده است
The police investigation hasn’t turned up any new evidence.
من در کودکی یک کتاب خوان واقعی بودم
I was a real bookworm when I was a child
کاش اینطوری به من هجوم نمی آوردی
I wish you wouldn’t sneak up on me like that!
بیا يه نگاهي به مغازه ها کنیم
Let’s look round the shops.
تا زمانی که به اینجا رسیدم، هیچ ايده اي نداشتم که قرار است به او چه بگویم
Until I arrived here, I hadn’t got a clue what I was going to say to her.
اعضای کلیسا اعتقاد به زندگی ابدی پس از مرگ دارند
Church members express a belief in eternal life after death.
امشب با تو تماس خواهم گرفت
I’ll call you up this evening
ما مجبوريم ملاقات رو كنسل كنيم
We have to call off the meeting
اجراي او براي من تاثير گذار بود
Her performance knocked my socks off
او مدتها پيش خاطرات دردناك دوران كودكي خود را سركوب كرده بود
He had long ago repressed the painful memories of his childhood
او از نظر ظاهري ارام بود اما از درونبسيار عصباني بود
He remained outwardly calm but inside he was very angry
ديشب اتفاق عجيبي افتاد
A really weird thing happened last night
اگر مقداري اب بنوشيد قورت دادن قرص اسان تر ميشه
If you drink some water it will make the pills easier to swallow
سوآلو
شما بايد كمي راحت بگيريد
You need to lighten up a bit.
فقط پنج دقیقه دیر کرد! داری از کاه كوه ميسازي
She was only five minutes late! You’re making a mountain out of a molehill.
مشكل فرانك چيه؟
What’s eating frank today?
به راحتی می توان از بي مسؤوليتي كرد و شخص دیگری را به خاطر شکست خود سرزنش کرد
It’s easy to pass the buck and blame someone else for your failure.
داشبورت
glove compartment
این یک بازی دوستانه است - زنان در مقابل مردان
It’s a friendly game - the women versus the men.
پنجره های دو طرف اتاق منفجر شده بود
The windows on both sides of the room had imploded.
شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد سیگار به سلامت شما آسیب می زند.
There is overwhelming evidence that smoking damages your health.
اگر همه ما وارد میدان شویم، در کمترین زمان آن را به پایان خواهیم رساند
If we all pitch in, we’ll have it finished in no time.
من فردا مصاحبه دارم و از آن می ترسم
I’ve got an interview tomorrow and I’m dreading it.
من آدم درونگرا نیستم
I’m not an introverted person
هیچ کس یا هیچ چیز نمی تواند آرامش و سکوت مرا به هم بزند
No one or nothing can disturb my peace and quiet
این چیزها برای من منبع خوبی برای فرار هستند
These things are good sources Of escapism for me
وقتی در ترافیک گیر میکنید آرامش به چه معني است؟
What is mean to be a relaxing time when you get a stuck in traffic
من خیلی وقت گذاشتم براي پيدا كردن جای پارک
I have spent so much time looking for a parking space
همانطور که عرض کردم داستان های فیلم زنده تر و ملموس تر از خواندن همان داستان ها در کتاب هستند
As I put forward stories of movies are more alive and tangible than reading the same stories in books
یک نفر در اینجا به قتل رسیده است، هیچ کس خارج از ظن نیست
Someone was murdered here no one is above suspicion
ساسپِ شِن
کمی آرایش می تواند تاثير زيادي داشته باشه
A little bit of make up can go along way
استاد من با حمايتش به من اعتماد بنفس داد
My mentor gives me wings with his supports
من دارم سعی می کنم از دیوید تعريف كنم تا کمی اعتماد به نفس پیدا کند
I’m trying to talk David up so he gets some confidence
من قراه بهش پول قرض بدهم تا دوباره روی پای خود بیاید
I’m going to lend him money until he gets back on his feet
من واقعا متاسفم که در مورد ارتقاء شغلم بي خبر نگهت داشتم
I’m really sorry that I kept you in the dark about my promotion
او با حواس پرتي از مغازه بیرون رفت و خریدهایش را روی پیشخوان جا گذاشت
Through absence of mind he walked out of the shop and left his purchases on the counter
راستش را بخواهید، من خیلی احساس ضعف داشتم
To be honest I’ve been feeling quite low
چه اتفاقی در زندگی شما افتاده است
What’s been happening on your end
جدا از این همه چي مثل قبله
Apart from that it’s just same old same old
پرستار زود لو رفت كه يك شياده
The nurse was soon discovered to be an impostor.
ايمپاستر
من به حیوانات به خصوص سگ علاقه زیادی دارم
I have a affinity for animals particularly dogs
اَفِ نِدي
یک سگ را می توان دوست خوب و وفاداری دانست
a dog can be regarded as a good and loyal friend
امروزه انسانیت و صداقت به سختی بدست می آید
Nowadays humanity and honestly are hard to come by
یک دوست خوب می تواند خلأهای زندگی شما را پر کند
A good friend can fill the voids in your life
یک سگ می تواند جایگزین خوبی برای یک دوست باشد
A dog could be a good substitute for a friend
سابستيدود
سگ برای من منبع امنیت است
A dog is a source of safety to me
پخش موسیقی به من کمک می کند تعادل عاطفی خود را حفظ کنم
Playing music helps me maintain my emotional balance
گاهی لازم است از واقعیت های تلخ و سخت زندگی فاصله بگیرم
Sometimes I need to break away from grim and stark realities of life
گِِرم
استارك
با نقاشي من می توانم درونی ترین احساساتم را که به سادگی در قالب کلمات بیان نمی شوند، بیرونی کنم
By painting I can externalize my innernmost feelings that can’t be simply put in words
با نواختن موسیقی می توانم احساسات و عواطف خود را از طریق نت ها و هارمونی ها تخلیه کنم
By playing music I can vent my feelings and emotions through notes and harmonies
کتابی که عمیقاً مرا تحت تأثیر قرار داد یک کتاب خودیاری به نام …بود
The book that touch me profoundly was a self-help book named X
من کاملاً کنجکاو شده بودم
I was absolutely intrigued
کتاب چشمانم را به پتانسیل های نامحدود انسان باز کرد
Book opened my eyes to human being’s unbَoُunded potentials
هیچ محدودیتی برای آنچه انسان می تواند انجام دهد یا باشد وجود ندارد
There is no limit to what human can do or be
ان مي ماند يك یادآور از ايام خوب گذشته
It reminds a reminiscent of the halcyon days
رِمِنِسنت
هِلسين
من برای سالم ماندن کارهای زیادی انجام می دهم
I do a handful of things to stay healthy
من برای سوزاندن کالری و حفظ تناسب اندام ورزش می کنم
I do exercise to burn up calories and keep fit
سعی می کنم از نوشیدنی های الکلی و غذاهای آماده پرهیز کنم و سعی می کنم مصرف غذاهای چرب را کاهش دهم
I try to abstain from alcoholic drinks and ready-made foods and try to cut down on Oily foods
آبستين
کتاب غیرقابل انکار بود و من به کسانی که مایل به انجام كار خلاقانه در زندگی خود هستند توصیه می کنم
The book was unputdownable and I recommend to those who are willing to break new ground in their lives
من وعده های غذایی خود را به بخش های کوچکی از غذا تقسيم کردم
I spread out my meals into a small portions of food
پُرشِن
من از موقعیتهای استرسزا دوری میکنم که آسیبهای سنگینی بر سلامت جسمی و هم روحی من وارد میکند
I steer clear of stressful situations which take a heavy toll on my both physical and mental health
اِستي اِر
ورزش کردن در صبح زود انرژی زيادي بمن ميده
I get a spurt of energy by working out early in the morning
اِسپِ اِرت
من احساس مثبتی دارم، بنابراین این احساس در اطراف من پخش می شود و تأثیر دومینویی در سایر بخش های زندگی من خواهد داشت
I feel positive so this feeling rَadiates around and will have a domino effect on other parts of my life
رَدي ايتس
دامينو
ورزش صبحگاهی باعث می شود شب ها زود بخوابم
morning exercise makes me go to bed early at night
به من کمک می کند مدیریت زمان بهتری داشته باشم
It helps me have a better time management
با انجام ورزش من به معنای واقعی کلمه در بطن كار هستم و به فعالیت های بدنی می پردازم
By playing sports I’m literally at the core of the action and I engage in physical activities
ليدرلي
هدف شما از بازديد چيه؟ براي تعطيلات
What’s the purpose of visit? on holiday
ماشين در راهه
Car’s on its way
من سبک مطالعه خودم را دارم و نمی توانم آن را با دوستانم مطابقت دهم
I have my own study style and I can’t match it to those of my friends
به راحتی با کوچکترین صدا تمرکزم را از دست می دهم و حواسم پرت می شود
I easily lose concentration at the slightest noise and I get distracted
ديستِ رَكت
من می توانم با سرعت خودم بر اساس برنامه ام هر زمان که حسشو داشتم مطالعه کنم
I can study at my own pace based on my schedule whenever I feel up to it
ارتباط حضوری به هیچ وجه نمیتواند با نظرات کتبی مقایسه شود
By no means can a face-to-face communication campare to written comments
معلمان از طریق ارتباط چهره به چهره می توانند بینش عمیق تری نسبت به عملکرد و نقاط ضعف دانش آموزان داشته باشن
Through face-to-face communication teachers can develop deeper insights into students’ performance and weaknesses
معلمان می توانند رویکردهای بهتری برای کمک به دانش آموزان در نظر بگيرن
Teachers can devise better approaches to help students
ديوايز
آپِ روچ
اگر دانش آموزی عقب است، یک معلم خوب می تواند به او کمک کند تا با کلاس پیش بیاید
If a student is lagging behind a good teacher can help him catch up with the class
برای من مشخص بود که او حقیقت را نمی گوید
It was evident to me that he was not telling the truth.
اِ وِدِنت
من تمام داستان را برای شما تعریف نمی کنم، اما به طور خلاصه…
I won’t tell you the whole story, but in a nutshell…
وقتی در محاصره دوستان و اعضای خانواده قرار می گیرم، ذهن من پرت می شود
My mind wanders when I am surrounded by friends and family members
واندِر
من نمی توانم فقط درس ها رو حفظ كنم من بايد نكات رو بفهمم
I can’t just memorize the lessons I must grasp the points
عادات مطالعه ای که من با آن راحت تر هستم بسیار کند اما يادگيريي بسیار موثر و پایدار است
The study habits that I’m most comfortable with is very slow but very steady effective learning
اِستِدي
برخی از نکات بلافاصله از ذهن من بین می برد
Some points immediately slip my mind
اِسلِپ
آموزگار می تواند با ارائه مواد درسی مناسب، یادگیری را ساده کند
At tutor can streamline learning by providing us with the right course materials
ما دیگر وقت خود را بی هدف تلف نمی کنیم
We no Longer waste our time aimlessly
یک مربی می تواند ما رو وادار به فكر كردن كنه
A tutor can give us food for thought
ما معمولاً بدون معلم به جای اینکه مستقیم برویم، به بیراهه می رویم
We usually end up going astray rather than going straight without a teacher
اَستِرِي
تسلط به زبان یک پیش نیاز برای دانشجویان بین المللی است
Language proficiency is a prerequisite for international students
پِروفِشِنسي
پري رِكوزِت
تسلط به زبان یک پیش نیاز برای دانشجویان بین المللی است
Language proficiency is a prerequisite for international students
پِروفِشِنسي
پري رِكوزِت
یادگیری زبان انگلیسی برای کسانی که مایل به ارتقا عملکرد تحصیلی خود هستند یک ضرورت است
Learning English is necessity for who are willing to brush up on their academic performances
زبان انگلیسی یک وسیله ارتباطی جهانی است و تمامی منابع اطلاعاتی به زبان انگلیسی نوشته شده است
English language is a universal medium of communication and all the sources of information are written in English
تاثیر رسانه های اجتماعی بر زندگی ما را نمی توان نادیده گرفت
The impact of social media on our lives can’t be trifled with
ترايفل
مردم به سمت رسانه های اجتماعی جذب می شوند و تعداد آنها در حال افزایش است
People gravitate to social media and the number of them is on the rise
مردم توسط این پلتفرم ها آموزش خواهند دید و بیشتر آنها چیزی جز اطلاعات نادرست ارائه نمی دهند
People will be educated by these platforms and most of them offer nothing but either misinformation
ضرورت های زندگی مدرن فشار زیادی بر مردم وارد می کند
Necessities of modern life exert too much pressure on people
اگزِرت
مردم بسیار درگیر زندگی شخصی خود خواهند بود
People will be so preoccupied with their own personal lives 
پري آكوپايد
هر چند ممکن است تکان دهنده به نظر برسد، مردم در اينده کتاب های کمتری خواهند خواند
Shocking as it may sound in the future people will read fewer books
گذراندن یک شب در زندان تجربه وحشتناکی بود
Spending a night in jail was a terrifying experience.
ما نمیخواهیم در هيچ کاری عجله كنيم ما میخواهیم سر فرصت اين تصميم را بگيریم
We don’t want to rush into anything we want to take our time with this decision
مردی که ژاکت خاکستری پوشیده است تمام غروب به شما چشم دوخته است
The guy in the gray jacket has been eyeing you up all evening
آیا فکر می کنید می توانیم چند دقیقه برای خودمان وقت بگذاریم تا درباره مسائل صحبت کنیم؟
do you think we could have a couple minutes to ourselves to talk things over
این مکان یک رویا به حقيقت پيوسته است
This place is a dream come true
من همیشه قبل از هر تصمیم بزرگی دچار شك و ترديد می شود
I always get cold feet before any big decision
چشمت به جاده باشه
Keep your eyes on the road
آیا مرا برای شغل رهبری در نظر دارید
به خاطر داشته باشید که این کار اوست
Would you keep me in mind for the leadership job
Keep in mind it’s his job
پس از 70 سال این ساختمان به یک هتل مجلل تبدیل شد در حالی که تمام جنبه های اصالت(كيفيت) معماری خود را حفظ كرده بود
After 70 years the building was converted into a luxury hotel while keeping in mind every aspect of its architectural integrity
من همه چیز را زير نظر خواهم داشت
I’ll have everything right at my fingertips
من کاملاً مخالف این هستم که معلمان نظرات سیاسی خود را در کلاس بیان کنند
I’m totally against teachers expressing their political views in the class
معلمان عمدتا با جوانان تأثیرپذیر سروکار دارند که به راحتی می توان آنها را تغيير داد
Teachers are dealing with mostly impressionable young people who can easily be manipulated
چطور به رستوران برسم
How to get the restaurant
ايا شما ميدانيد نزديكترين راه اهن كجاست
Do you know where the nearest train station is
ايا جاي خالي داريد
Do you have a vacancy
آنچه والدین می گویند می تواند تاثير مهمي داشته باشه و به کودکان تلقین کند
What parents say can carry a lot of weight and indoctrinate children
اينداكتِ رِنيت
دانش آموزان به معلمان خود به عنوان منبع دانش نگاه می کنند
students look up to their teachers as a source of knowledge
برخی انتقادات بیشتر مخرب است تا سازنده
Some criticisms is more destructive rather than constructive
سیگار عامل اصلی بیماری های ریوی است
Smoking is the prime cause of lung disease
انها اعتقادات مذهبی خود را به کودکان تحمیل می کنند
they impose their religious beliefs on children
او سعی کرد با شکایت از من به رئیسم اقتدار من را تضعیف کند
She tried to undermine my authority by complaining about me to my boss
اگر در زمان بیماری غذا نخورید، کمبود مواد مغذی مانع از بهبودی شما خواهد شد
If you do not eat while you are sick, the lack of nutrients will impede your recovery.
ايمپيد
پشتکار به عنوان تنها معیار موفقیت در نظر گرفته می شود
Perseverance is deemed as the sole criterion of success
پِِرسِ وِرِنس
خستگی و ناتوانی ممکن است بر عملکرد تأثیر منفی بگذارد
fatigue and infirmity may negatively cut into the performance
فِتيگ
ايفِرميتي
چالشهای دنیای واقعی نیازمند رویکردهای عملگرایانه است
Challenges of real world require pragmatic approaches to be dealing with
پرَگمَديك
کسب مهارت های عملی ضروری یکی از بخش های موفقیت در هر شغلی است
acquiring essential practical skills is one of the parcels of success in every job
او به سردبیری ارشد ارتقا یافت
He was promoted to senior editor.
دادگاه صلاحیت ذهنی متهم را بررسی کرد و تصمیم گرفت که او به اندازه کافی عاقل است که بتواند محاکمه شود
The court vetted the defendant’s mental competence and decided that she was sane enough to stand trial.
وِت
كامپِ تِنس
سين
تِرايل
هر روز از زندگی ما با استرس مواجه می شویم
Every day of our lives we encounter stresses
ما نباید جلوی در ورودی پارک کنیم
We mustn’t park in front of the entrance
او نباید با دهان پر حرف بزند این بی ادبی است
She Mustn’t talked with her mouth full it’s rude
او مجبور نیست با اتوبوس برود او ماشین دارد
He doesn’t have to go by bus he’s got a car
آنها نمی توانند شما را اخراج کنند
they can’t sack you
شما نیازی به عجله ندارید، زمان زیادی وجود دارد
You don’t need to hurry there’s plenty of time
اگر این کلید را بچرخانید موتور روشن می شود
If you turn this key the engine starts
هر زمان که چراغ راهنمایی زرد است، باید توقف کنید
Whenever the traffic lights are amber you must stop
اَمبِر
وقتی دیر به خانه می آیی بی سر و صدا وارد شو
When you come home late come in quietly
من قرار نیست ناراحتی ام را روی تو خالي كنم، می دانم که تقصیر تو نیست
i’m not going to take out my frustration on you I know it’s not your fault
آنها دو هفته پیش ما ماندند
They stayed with us for a fortnight.
او اصرار داشت که در تمام مصاحبه ها حضور داشته باشد.
She insisted on being present at all the interviews.
اگر من جای شما بودم، پولی را برای خرید اینترنتی هدر نمی دادم
If I were in your shoes, I wouldn’t waste money on shopping online.
او انتظار دارد که من اینجا بمانم و من به سختی می توانم رد کنم
He expects me to stay on here and I can hardly refuse.
معلمان در انتقال دانششون خوب هستند
teachers are good at imparting their knowledge
او در نهایت مجبور شد اعتراف کند که اشتباه کرده است
He was finally obliged to concede that he was wrong
آبلايج
دارو باید رنج را کاهش دهد
The medication should ease the suffering
ايس
این یک کار خسته کننده است که به مقدار کافی تجربه نیاز دارد
This is a tedious task that requires a fair amount of experience.
تيدي اِس
من چیزی یاد گرفتم که ممکن است تا حدود زيادي به سود او كمك كنه
I’ve learned something that may redound greatly to his advantage.
ريدَوند
امیدواریم کاهش قیمت ها باعث افزایش فروش مسکن شود
We hope that lower prices will boost house sales.
شک دارم که هرگز ثروتمند شوم، اما رضایت شغلي دارم
doubt I’ll ever get rich, but I get job satisfaction.
زيادي تاريك بود كه بشه چیزی روی زمین تشخيص داد
It was too difficult to distinguish anything on the ground
لحن صدای شما آرامش بخش است شما باید یک راوی شوید
The tone of your voice is soothing you should become a narrator
سودينگ
نِريدِر
ترس از صحنه مانع از اجرای من در مقابل مردم شد
stage fright prevented me from performing in front of people
جو تقریباً دو زبانه هلندی و آلمانی است
joe is virtually bilingual dutch and German
بازديد از ديزني لند روياي بچگي او را براوره كرد
visiting Disneyland has fulfilled a boyhood dream
آیا می توانیم صلح كنيم
Can we call a truce
توروس
گرفتار شدن در جزئیات آسان است
It’s easy to get bogged down in details
اگر او شروع به انجام دادن سهم خود نکند، شغل خود را از دست خواهد داد
If he doesn’t start pulling his weight he will lose his job
کاش از قبل فکر می کردم و مقداری غذا بسته بندی می کردم تا با خود بیاوريم
I wish I had thoughts ahead and packed some food to bring with us
من لندن را مثل کف دستم می شناسم
I know london like the back of my hand
فکر نمیکنم در تنیس خوب باشم، اما آن را امتحان خواهم کرد
I don’t think I’ll be good at tennis but I’ll give it try
اگر بازی نکنید امادگيت رو از دست ميدي
If you don’t play you will get out of practice
بیا بریم به مامان خبر بد رو بدیم
Let’s go break the news to mom
قسم می خورم که در اين باره با كسي لام تا كام حرف نخواهم زد
I swear I won’t breathe a word of this to anyone
آنها سوار بر اسب های مصنوعی هستند
they’re riding artificial horses
گاهی اوقات کودکان هنگام کمپینگ داستان های ترسناک می گویند
Sometimes children tell scary stories when they are camping
او آهنگ غمگینی می خواند که دوستانش را به گریه انداخت
she’s singing a sad song that made her friends cry
در ابتدای مسابقه همه با هم می دوند
at the beginning of the race everyone runs together
این پرچم نشان دهنده ایران است
این علامت نشان دهنده برق است
this flag represents iran
this sign represents electricity
میدونی چقدر سریع میرفتی
Do you know how fast you were going
برای رانندگی با سرعت 35 مایل بیش از حد مجاز
For driving 35 miles over the speed limit
هر روز هفته شبانه روزي بازه
It’s open 24/7
اگر پدر و مادرم اشتباهی مرتکب شوند، باید به احترام آنها چشمانم را روی آن ببندم
if my parents make a mistake I must turn a blind eye to it in deference to them
دِفرِنس
بزرگان ما شایسته احترام هستند و نباید آنها را تحقیر کنیم
Our elders are worthy of respect and we shouldn’t humiliate them
هیچکس بي عيب نیست
No one is infallible
اين فَلِ بِِل
پوشیدن لباس فرم باعث ایجاد وحدت بین دانش آموزان می شود
Wearing uniforms creates unity among students
يونيدي
دانش آموزان باید متعهد به یادگیری و آموزش باشند
students should be committed to learning and education
رفتار درست والدين از خودنمایی و حسادت در میان کودکان جلوگیری می کند
The right behavior of parents stave off flaunting and envy among childre
اِستِ يو
فلانتينگ
اِنوي
عملکرد دانش آموزان در مقایسه با بقیه کلاس زمانی که آنها در حضور همتایان خود هستند سنجیده می شود
students performances are measured up vis a vis the rest of the class when they are in the presence of their counterparts
وي ا وي
پِرِزِنس
برخی از مواد درسی پیچیده هستند و مطالعه شخصی ممکن است منجر به سوء تفاهم(عدم درك درست) شود
Some course materials are sophisticated and self study may wind up misunderstanding
سافِزتيكيتد
وايند
با انجام چندین آزمون در طول ترم دانش آموزان می توانند این فرصت را پیدا کنند که نمرات بدی را که در آزمون های قبلی دریافت کرده اند جبران کنند
By having several tests during the term students can get a chance to make up for bad grades they received on previous tests
او یک گلدان گل را انداخت و ان روی میز ما افتاد و ما را با آب خیس کرد.
She knocked over a vase of flowers and smashed onto our table and soaked us with water
وَز
اِسمَش
سوكد
یک دختر بچه در کالسکه خوابیده است
a baby girl tucked up in the pram
نگاه كردن کسی كه مثل خوک(كثيف) غذا ميخوره اشتهای من رو كور ميكنه
Watching someone who eats like a pig spoils my appetite
تحصیل در خارج از کشور یک روند رو به رشد در کشور من است
Studying abroad is a growing trend in my country
هیچ بستر مساعدی برای شکوفایی علما در سرزمین خود وجود ندارد
there is no fertile ground for scholars to flourish in their own homeland 
فِردِل
اِسكالِر
فِلو رِش
مهاجرت موضوعی است که در این واقعیت نهفته است که مردم هیچ چشم انداز امیدوارکننده ای برای داشتن یک زندگی مناسب در کشور خود ندارند.
Immigration is an issue that lies in this fact that people have no promising prospects of living a decent life in their own countries
کمبود امکانات آموزشی باعث فرار مغزها می شود
lack of educational facilities beget brain drain
من به این اعتقاد دارم که صداقت بهترین سیاست است
I adhere to this believe that honesty is the best policy
اَدهي اِر
وقتی نتوانستم تکالیفم را انجام دهم ممکن است بهانه بیاورم
I may come up with excuses when I couldn’t accomplish my assignments
اِكام پِِ ليش
من خيلي درگير مراسم خاکسپاری بودم
I had been really busy attending the funeral ceremony
فيونِ رال
فضای رقابتی تری در کلاس های بزرگ بر خلاف کلاس های کوچک وجود دارد
there is a more competitive atmosphere in large classes as opposite to small ones
دولت ها در حال تولید واکسن ویروس هستند
governments are rolling out the virus vaccine
وقتی شوهرش درگذشت، همسایه ها دورشو گرفتن
when her husband passed away the neighbors railed around her
من از دوستانم کمک(مالي) کوچکی دریافت می کنم
I get by a little help from my friends
او به سرماخوردگی مبتلا شد، اما خوشبختانه توانست به سرعت با آن مبارزه کند
she came down with a cold but luckily she was able to fight it off quickly
تیم پسری دست و پا چلفتی بود که همیشه با وسایل خانه برخورد می کرد
Tim was a clumsy boy, always bumping into the furniture
كِلامزي
شوهرم در تهیه غذا كمك می کند
My husband lends a hand in preparation the dish
من دوباره برای ازدواج عجله ندارم
I’m not rushing into marriage again
آنها از دینامیت برای منفجر کردن کوه استفاده می کنند
they are using dynamites to blew the mountain up
او ماشین اسپرت پدرش را قرض گرفت تا دوست دخترش را تحت تاثیر قرار دهد
He borrowed his dad’s sports car to impress his girlfriend
دستور غذا را گم کردم و غذا را خراب كردم
I lost the recipe and messed up the food
ما باید برای جاده پر دست انداز پیش رو كمربندمان را ببنديم
we need to buckle down for the bumpy road ahead
باكِل
صبر کن یه دقیقه دیگه برمیگردم
Hang on I’ll be back in a minute
خیلی بی ادب بود بنابراين گوشی رو قطع کردم
He was very rude so I hang up the phone
ارتش در حال عقب نشینی از منطقه است
The army is backing off from the area
هر وقت تونستی بیا خونه من
Come over to my house when you could
من بمدت یه ماه از شهر دور خواهم شد
I’m going away from the city for a month
آیا فهمیدید که چگونه این ماموریت را پشت سر بگذارید؟
Did you figure out how to pass this Mission
چند لحظه صبر کن سعی میکنم پیداش کنم
Hold on a second I’ll try to find her
او ابميوه اش را روي سفره ريخت
He spilled his juice on the tablecloth
لطفاً از زیر لیوانی همراه نوشیدنی خود استفاده کنید تا روی میز لکه نندازه
Please use a coaster with your drink so it won’t stain the table
او تمایلی به صحبت در مورد آن نداشت
He was reluctant to talk about it.
ري لاكتِنت
من بلیط ها و هتل را رزرو کردم و همه چیز داره خوب پيش ميره
I booked tickets and the hotel everything is coming along
بعد از يكم احوال پرسي مصاحبه شروع شد
After some small talk the interview began 
او باید برنامه های خود را به تعلیق مي انداخت و روز شنبه به دفتر می رفت
he had to put his plans on hold and go into the office on Saturday
این دو پسر نقاط مشترکی داشتند هر دو عاشق فوتبال بودند
The two boys had some common ground they both loved football
با اين همه به هم ريختگي ديگه به اينجام رسيده همين الان اتاقتو مرتب كن
I’ve had it up to here with this mess clean your room now
من فکر می کنم او واقعاً مری را دوست دارد و نمی تواند چشم ازش بردارد
I think he really loves Mary he can’t take his eyes off her
چین جمعیت بسیار متنوعی دارد که برای من بسیار جذاب است
china has a very diverse population that is very intriguing to me
ارائه چیزی به مخاطب می تواند بسیار دلهره آور باشد
presenting something to an audience can be very daunting
دانينگ
ما انعطاف پذیری و پذیرش را با فعالیت های گروهی یاد می گیریم و یاد می گیریم که نظرات دیگران را بپذيريم
We learn flexibility and receptivity by teamwork activities and we learn to open to other people’s opinions
ريسِ پتيويتي
قبل از اينكه بعنوان يك بزرگسال در جامعه روي پاي خود بايستيد انعطاف لازمه
Resiliently acquire before you set foot
in a real society as adults
رِزيلي اِنتلي
این بچه موهای من را می کشد
this kid is yanking my hair
او از قدرت خود سوء استفاده می کند
He’s abusing his power
افسر
فکر می کنم می دانم چه کسی این مرد را با چاقو زد
Officer I think I know who stabbed this man
داور به او کارت قرمز داد
A referee gave him a red card
رِفِري
در میان همه شاگردان من سالی برجسته است
Among all my students Sally stands out
اين موضوع حتما به غرور يك مرد اسيب ميزنه
That’s got to hurt a guy’s ego
ايگو
جرات نداری بچه های من را وارد این ماجرا کنی
Don’t you dare bring my kids into this
دِر
مامان همیشه براي انجام کارهای اشتباه منو توبيخ می کند
Mom is always telling me off for doing things wrong
كنجكاوي زياد سر ادم رو به باد ميده
Curiosity killed the cat
كيرا آسيتي
او تصمیم گرفت سقط جنین کند
She decided to have an abortion
اِبورشِن
قرص اورژانسي
the morning after pill
جنین او 6 ماهه داره
Her foetus is 6-month-old
فيتِ س
یکی از دلایل اصلی برای ارائه سقط جنین قانونی این است که باید از سقط جنینهای ناامن «پشت کوچه» جلوگیری کرد.
One of the main arguments for the provision of legal abortion is that it is necessary to prevent unsafe ‘backstreet’ abortions
این یک تصمیم لحظه آخری بود
It was a bit of a last-minute decision
دوست من در كنفرانسي در انجا شركت كرده بود
My friend was attending a conference there
او مرا متقاعد كرد تا او را همراهي كنم
She convinced me to tag
along
بيا دونگي حساب كنيم
Let’s split it
من اب لوله كشي گرفتم
من اب گازدار گرفتم
I got tap water
I got sparkling water
نوبت منه كه انعام بدم
Is it my turn to leave the tip
من معمولاً چنین تصمیماتی خودبهخود نمیگیرم
i don’t usually make spontaneous decisions like that
اِسپانتيني اِس
من خیلی پاستا خوردم فکر ميکردم می ترکم
i ate too many pasta i thought that i was going to burst
بِرست
شهر پر از خیابان های سنگفرش شده است
the city is full of cobblestone streets
كابِل اِستون
او انبوهی از دانش بود
she was a wealth of knowledge
آیا برنامه ای برای سفر دارید؟
have you got any travel plans coming up
دوره بعد بحساب من
بحساب من
Next round is on me
My treat
بقيه پول را براي خودت نگه دار
Keep the change
ميشه در بردن چمدانهام كمكم كني
Can you help me with my bags
مخالفتي نداريد اگر پنجره را ببندم
Mind if I close the the window
اجاره ماشين روزي ٧٠ دلاره
It’s $70 a day to rent a car
ما می خواهیم یک ماشین اجاره کنیم
جمع و جور، لوکس یا سایز متوسط
We’d like to rent a Car
compact, luxury or midsize
می توانم قرارداد اجاره شما را ببینم
May I see your rental agreement
آن را با مخزن پر برگردان
Bring it back with a full tank
اگر اینقدر غذا نمی خوردید اسهال نمی گرفتید
If you didn’t eat so much you wouldn’t have diarrhea
دايِ ري ا
او بر اثر گرمازدگی درگذشت
He died of heatstroke
این جراحی تحت پوشش بیمه من نیست
This surgery is not covered by my insurance
ژاکتش را درآورد و به چوب لباسی آویزان کرد
She took off her jacket and hung it on a hanger
این تلفن عمومی ممکن است از کار افتاده باشد
this payphone might be out of order
نيشت تا بنا گوش بازه
you’re grinning from ear to ear
آیا می خواهید در هواپیما یک صندلی كنار پنجره يا صندلی راهرو؟ داشته باشید
would you like a window seat or aisle seat in the airplane
آيِل
سلام منو برسون
Say hello for me
خودت رو جمع و جور کن
Pull yourself together
خانه ای در ساحل اجاره می کنیم
We rent a house on the shore
قهوه مرا بیدار نگه می دارد
Coffee keeps me awake
من هرگز زیاد اهل غذا خوردن نبودم
I have never been much of an eater
اون سر راه شما نيست( تو مسيرت نيست)
It’s not out of your way
در این جاده محدودیت سرعت 70 کیلومتر بر ساعت است
There is a 70 km/h speed limit on this road
مستقر شدن چطوريه؟(خونه جديد)
How are you settling in
او در بین چهار کودک حادثه خیزترین بود.
She was the most accident-prone of the four children.
او بابت خسارات وارده به اموالش از دولت غرامت دریافت کرد.
She received compensation from the government for the damage caused to her property.
من تصادف کردم
I caused an accident
پدر و مادرش برای داشتن او برنامه ای نداشتند
ناخواسته بدنيا اومده
Her parents didn’t plan on having her
پدر و مادرش برای داشتن او برنامه ای نداشتند
ناخواسته بوده
Her parents didn’t plan on having her
من برای يه تصادف درخواست بیمه کردم
I Made an insurance claim for an accident
به طور تصادفی با یک دوست قدیمی برخورد کردم
I run into an old friend by accident
ما محدودیت سرعت را می شکنیم
We break the speed limit
قلبش خیلی تند می زند
His heart beats very fast
وقتی با ماشین تصادف کرد مست بود.
He was drunk when he crashed the car.
Use for car/train/plane/bus
پشت فرمان می نشینم
I get behind the wheel
دستش رو بوق گذاشته بود
he laid on his horn
دو نقطه، علامت تعجب، پرانتز
Colon, exclamation mark, brackets
کولن
اکس ل میشن
برکتس
دکی مخفف نوشتاری «دکتر» است
Dr’ is the written abbreviation of ‘Doctor
ابر وی ایشن
لطفاً هیچ جزئیاتی را صرف نظر از اینکه چقدر پیش پا افتاده به نظر می رسد حذف نکنید.
Please don’t omit any details, no matter how trivial they may seem.
لیدی از چنین سوال شخصی آزرده شد.
Liddy was offended by such a personal question.
تکنیک های بازاریابی که کاملاً برای آموزش نامناسب هستند
marketing techniques that are totally inappropriate to education
آموزش تخصصی برای مشاغل خاص
specialized training for specific jobs
کار من ممکن است گاهی اوقات بسیار خسته کننده باشد.
My job can be very frustrating sometimes.
من باید جغرافیای خود را مرور کنم.
I’ve got to revise my geography.
برای پدر و مادر ویرانگره که فرزند رو در حال بدبختی تماشا کنن
It is devastating for a parent to watch a child go through misery.
سایز کفشت چنده؟
What size are your shoes?
یک سوراخ در جورابم بود
There was a hole in my sock
من شیفته چین هستم زیرا جمعیت بسیار متنوعی دارد
I am intrigued by China because it has a very diverse population
اینتریگ
دیورس
من می توانم دروس مفید را در زندگی شخصی خود به کار ببرم
I can apply salutary lessons in my personal life
س لیوتری
ارائه یک سخنرانی بسیار دلهره آور است
giving a presentation is very daunting
دانینگ
هیچ شکی باقی نمی گذارد که صحبت کردن در جمع یک مهارت ضروری برای افرادی است که مایل به موفقیت در تجارت آینده خود هستند
it leaves no doubt that public speaking is a necessary skill for who are willing to be successful in their future business
عضویت در تیم به کودکان ارزش همکاری و کار گروهی را می آموزد
being a member of team teaches children, the value of cooperation and teamwork
شما باید پذیرای نظرات دیگران باشید
you must be open to other people’s opinions
انعطاف پذیری و پذیرش مهم ترین درسی است که کودکان باید قبل از پا گذاشتن در یک جامعه واقعی بیاموزند
flexibility and receptivity is the most important lesson that children should learn before set foot in a real society
رسپ تیویتی
کامپیوتر یا اینترنت نمایانگر فناوری است
Computer or Internet is the mouthpiece of technology
آنها قربانی ترس های ناگفته می شوند
They become a prey to unspoken fears
او سعی میکند دانشآموزان را وادار کند که انتقادی فکر کنند، نه اینکه فقط حقایق را بازگو کنند
(نشخوار کردن هم فکری و هم برای لاشخورها)
She tries to get students to think critically, not just regurgitate facts
ر گورجی تیت
گاهی اوقات پدیده ها به قدری پیچیده و یا شواهد به قدری مختلط هستند که امکان تعمیم وجود ندارد.
Sometimes the phenomena are so complicated or the evidence is so mixed that no generalization is possible.
ته ریش
متکبر
پرخاشگر
Stubble
Arrogant
Aggressive
Amazed
Astonished
Very angry
Furious
فی ری اس
کری همیشه با مردم درگیر است.
Carrie’s always falling out with people.
من فکر کردم او از دوست پسرش جدا شده.
I thought she’d split up with her boyfriend.
ما می ترسیدیم که پل فرو بریزد.
We were terrified that the bridge would collapse.
از زمانی که پت مرا ترک کرد خیلی بدبخت شدم
I’ve been so miserable since Pat left me
جد
وصیت
ارثیه
قبرستان
دفن کردن
بیوه (برای زنان) / بیوه (برای مردان)
ancestor
will
inheritance
این هری ت نس
cemetary
bury
widow(for women)/widower(for men)
من هرگز مطمئن نبودم که این طبیعت من بود یا پرورش
I have never been sure if it was my nature or nurture 
او الهام بخش بسیاری از جوانان برای شروع این ورزش شد
he inspired many young people to take up the sport
تشویق کردن
 encourage
admire 
او از سیاست آنها متنفر است.
he loathes their politics. 
لوو
او با تواضع فراوان درباره نقش خود صحبت کرد
He spoke with great humility about his role 
جوایز انگیزه ای برای جوانان فراهم می کند تا مهارت های خود را بهبود بخشند 
Awards provide an incentive for young people to improve their skills
فضایی را ایجاد می کند که بازدیدکنندگان آن را بسیار جذاب می دانند
It creates an atmosphere, which visitors find so appealing 
جریمه ها به اندازه کافی بزرگ هستند که یک بازدارنده موثر در برابر سرعت غیرمجاز باشند
The fines are large enough to be an effective deterrent against speeding 
دی ترنت
رفتار او با آن بچه ها نفرت انگیز است
it’s despicable the way he treats those kids 
دیس پی ک بل
او پزشک است و انتظار دارد پسرش راه او را ادامه دهد
He is a doctor and expects his son to follow in his footsteps 
نمیدونم چرا گندش میکنی
I don’t know why you are making such a fuss about it 
او مواد مصرف می کرد و سعی می کرد آن را از من پنهان کند.
She was taking drugs and trying to conceal it from me.
آنها از این توهم رنج می برند که نمی توانند مشکلات خود را حل کنند.
They suffer from the illusion that they cannot solve their problems.
بچه ها آنقدر لاغر بودند که دنده هایشان بیرون زده بود.
The children were so thin their ribs stuck out.
یک پیراهن با راه راه سیاه و سفید
a shirt with black and white stripes
استرایپ
از من خواسته شده است که توجه شما را به نکات زیر جلب کنم.
I have been asked to draw your attention to the following points.
من فکر کردم واکنش او تا حدودی بیش از حد بود.
I thought her reaction was somewhat excessive.
به خاطر داشته باشید که برخی از کودکان به کمک نیاز دارند.
Bear in mind that some children will need help.
دوستی شما به راحتی می تواند سوء تعبیر شود.
Your friendliness could easily be misinterpreted.
ممکن است یک توضیح ساده وجود داشته باشد. عجولانه نتیجه گیری نکنیم
There may be a simple explanation. Let’s not jump to conclusions.
شما نمی توانید در مورد اینکه مردان و زنان چگونه هستند کلی گویی کنید.
You can’t make generalizations about what men and women are like.
هواپیما حدودا تا 20 دقیقه دیگر فرود خواهد آمد.
The plane will be landing in approximately 20 minutes.
اپروکسی میتلی
ایده سفر به منظومه های خورشیدی دیگر ممکن است دور از ذهن به نظر برسد، اما دانشمندان اکنون آن را یک امکان واقعی می دانند.
The idea of travelling to other solar systems may sound far-fetched but scientists now see it as a real possibility.
فچت
او در مورد موفقیتش متواضع بود
He was diffident about his own success.
دی فدنت
ای کاش همه به اندازه شما وظیفه شناس بودند که سر وقت سر کار برسند
I wish everyone was as conscientious as you are about getting to work on time
کانشی ان شس
هدر دادن پول مالیات دهندگان شرم آوره
It’s a disgraceful waste of taxpayers’ money.
فقط در رختخواب بهم ابراز محبت میکنید
The only time you express affection for each other is in bed.
شرکتی با سابقه ای مثال زدنی در مسائل زیست محیطی
a company with an exemplary record on environmental issues
اگزم پلری
مکدونالد شخصیتی اشرافی با رفتارهای بی عیب و نقص بود.
Macdonald was an aristocratic character with impeccable manners.
اریس تو کرتیک
ایم پ ک بل
یک لحن وقیحانه( بی ادبانه)
an insolent tone of voice
این س لنت
قبل از ظهور اینترنت، مردم برای افزایش دانش خود با مشکل مواجه بودند
before the advant of the Internet people had difficulty to enhance their knowledge
ما باید بدون حمایت خانواده مسئولیت های بیشتری را به دوش بکشیم
we must shoulder more responsibilities without the backing of our family 
با خیلی چیزها را در یک روز معمولی بجنگید و تعادل بین کار و زندگی خود را حفظ کنید
joggle so many things in a typical day, and maintain your work-life balance
پرداخت حقوق به فرزندان برای نمرات بالا، اختیارات (قدرت) والدین را تضعیف می کند
Paying children for high grades, would undermine parental authority 
ایجاد نگرش های مادی گرایانه باعث کاهش ارزش های اخلاقی می شود
Engendering, materialistic attitudes causes diminishing ethical values 
ارزش آموزش در دانشی است که آنها به دست می آورند
Value of education lies in the knowledge they acquire 
این موضوع به حریم خصوصی ما تجاوز نمی کند
this matter does not infringe on our privacy
این ف رنج
جهان امروز تحت تسلط برنامه های اجتماعی مجازی است
The world today is under the hegemony of virtual social platforms
هی ج م نی
سفر میتواند افقهای ما را در مورد دنیای اطرافمان گسترش دهد
traveling can broaden our horizons about the world around us 
برادن
آنها می توانند طعم زندگی واقعی را در سطوح حرفه ای بچشند
they can get the taste of what real life is like on professional levels 
ماهی بوی چندش میده فکر کنم خراب شده
The fish smells revolting . I think it’s gone off. 
ری ولتینگ
بوهایی که از آشپزخونه میومد دهنمو آب انداخت
The smells from the kitchen were making my mouth water 
مریم ماهی یک بار ماساژ و فشیال می گیرد.
Once a month, Mary gets a massage and facial.
در بازی فوتبال کتفم از جا دراومد بنابراین دکتر فشار آورد تا آن را جابجا کند
I dislocated my shoulder playing football so dr applied pressure to relocated it
علاقه او به هنر توسط پدرش برانگیخته شد
Her interest in art was stimulated by her father
ورزش راهی ایده آل برای کاهش تنش پس از یک روز سخت است.
Exercise is the ideal way to relieve tension after a hard day.
به شدت گریه می کرد و آب دماغش راه افتاد
She was crying hard and her nose was running.
پسر پس از خوردن توت های باغ دچار ناراحتی معده شد.
The boy had a stomach upset after eating berries from the garden.
زخمهای دهان
تاول
خواب آلودگی
بروشور
mouth ulcers
blister
drowsiness
leaflet
او با وجود مشکلات مالی به تحصیل اصرار داره
She persisted with her studies in spite of financial problems.
این غذاهای مونده نه تنها باعث بوی بد دهان می شوند بلکه باعث یبوست نیز می شوند.
These leftovers, not only cause bad breath but constipation as well.
کانس تی پی شن
او از یک اختلال نادر کبدی رنج می برد.
He suffers from a rare disorder of the liver.
شما در آن لباس کاملاً خیره کننده به نظر می رسید.
You look absolutely stunning in that dress.
اما داستان تغییر کرده بود و شخصیت ها در رول های به شدت اشتباه بودند
But the story has been twisted and the characters grossly miscast.
نقاشی پر از قرمز و آبی زنده (سرحال)
a painting full of vibrant reds and blues
وای ب رنت
Use for city and people too
نیویورک یکی از متنوع ترین شهرهای جهان از نظر فرهنگی است.
New York is one of the most culturally diverse cities in the world.
در ماه مارس به دلیل سرطان تحت عمل جراحی قرار گرفت.
In March he underwent surgery for the cancer.
Undergo
کمک مالی برای مرمت بناهای تاریخی
a fund for the restoration of historic buildings
مانند بسیاری از مردم، من قدر رودخانه های تمیز و جنگل های دست نخورده رو میدونم
Like many other people, I appreciate clean rivers and unspoiled forest
دولت می خواهد کنترل واردات مواد غذایی را حفظ کند.
The state wants to retain control of food imports.
پایان فیلم من را روی صندلیم میخکوب کرد.
The film’s ending had me on the edge of my seat.
آثار او مورد تحسین منتقدان هنری قرار گرفت.
His work was acclaimed by art critics.
به اتفاق آرا تصمیم گرفته شد که مدرسه تعطیل شود.
It was decided by a unanimous vote that the school should close.
یو ن نی م س
انجام تمام این محاسبات بدون کامپیوتر بسیار خسته کننده خواهد بود.
Doing all those calculations without a computer would be extremely tedious.
تی دی اس
فکر می کنم با بزرگتر شدن احساساتی تر می شویم.
I suppose we get more sentimental as we grow older.
سن د منتال
بازماندگان این سانحه با هلیکوپتر نجات یافتند.
Survivors of the crash were rescued by helicopter.
والدین نقش مهمی در آماده سازی فرزندان خود برای زندگی بزرگسالی دارند
Parents play a crucial role in preparing their children for adult life.
توکیو در اواسط تابستان بسیار مرطوب است
Tokyo is extremely humid in midsummer
میلیون ها نفر در آفریقا همچنان به دلیل جنگ و قحطی می میرند
Millions of people in Africa continue to die because of war and famine.
ف م ن
مه از کوه پایین آمد
The mist came down off the mountains
زندانیان را به صحرا بردند و رها کردند تا از گرسنگی بمیرند.
The prisoners were taken out into the desert and left to starve.
صندلی عمو تد زیر وزنش فرو ریخت.
Uncle Ted’s chair collapsed under his weight.
کت خود را درآورید و استراحت کنید
Take off your coat and put your feet up
بهترین زمان از سال برای هرس درختان سیب چه زمانی است؟
What’s the best time of the year for pruning apple trees?
پورون
وقتی آنها شروع به بحث کردند همیشه سعی می کردم بی طرف باشم.
I always tried to remain neutral when they started arguing.
نوترال
غذاهای چرب باید از برنامه غذایی حذف شوند.
Fatty foods should be eliminated from the diet.
شما نباید اجازه دهید که شغل شما بر زندگی شما مسلط شود.
You shouldn’t allow your job to dominate your life like that.
ماشین از روی جاده سر خورد و در حاشیه چمن متوقف شد.
The car skidded across the road and came to a stop on the grass verge.
شیب 30 درجه
a slope of 30 degrees
پیازها را روی ماهی بریزید.(پخش کردن)
Scatter the onions over the fish.
سگ ما سر و صدای زیادی ایجاد می کند، اما او کاملا بی ضرر است.
Our dog makes a lot of noise, but he’s perfectly harmless.
طول عمر مردان کمتر از زنان است.
Men have a shorter lifespan than women.
او کاملا مبهوت به نظر می رسید.
حیرت زده
He looked completely stunned.
هواداران در هنگام خروج از ورزشگاه روحیه شادی داشتند.
The fans were in jubilant mood as they left the stadium.
جو ب ل نت
هوا گرم بود و من داشتم از کوره در میرفتم
It was hot and I was beginning to lose my temper.
راب از خبر مرگ او ناراحت شد.
Rob was devastated by the news of her death.
د و س تیت
Disappointed
Gutted گادد
گوشت گوساله صدف صدف خوراکی
veal
clam
oyster
ویل
ک لم
او توسط زنبور نیش خورده بود
He was stung by a bee.
Sting
سعی کنید احساسات را در خود جمع نکنید
Try not to bottle up emotions
او زمانی از من سوء استفاده کرد که من در آسیب پذیرترین حالتم بودم
He took advantage of me when I was at my most vulnerable
75 درصد از مصرف کنندگان گفتند که در استفاده از کارت های اعتباری خود در اینترنت ناراحت هستند.
75 percent of consumers said they were uneasy about using their credit cards over the Internet.
حیوانات یک غریزه طبیعی برای بقا دارند.
Animals have a natural instinct for survival.
مردم محلی نسبت به این طرح که شامل افزایش قابل توجه مالیات است، خصومت دارند.
Local people are hostile towards the plan, which would involve a significant tax increase.
هاست ل
یک بطری شامپاین رایگان در اتاق هتل بود.
There was a complimentary bottle of champagne in the hotel room.
چنین شرایط بد اقتصادی ناگزیر منجر به جنایت بیشتر می شود.
Such bad economic conditions inevitably lead to more crime.
فروشگاه ها برای جذب خریداران بی میل قیمت ها را کاهش داده اند.
Stores have cut prices to attract reluctant shoppers.
من هرگز احساس نکردم که بتوانم به خواهرم اعتماد کنم.
I’ve never felt able to confide in my sister.
بخشی از قایق از آب بیرون زده بود.
Part of the boat was sticking up out of the water.
در ابتدا فکر می کردم فقط یک سال آنجا می مانم.
Initially, I thought I would only stay there a year.
ساعت های خوب با قیمت های مقرون به صرفه نمی آیند.
Good watches don’t come at bargain prices.
بارگن
ارنست به جزئیات توجه دارد.
Ernest has an eye for detail.
به دنبال آزادی و خوشبختی
the pursuit of liberty and happiness
پرسوت
لیبریدی
در این روزها، بیش از حد خرج کردن وسواسی کارت های اعتباری رایج تر شده است.
Compulsive overspending in these days of credit cards has become more common.
لطفا از مهمان ویژه ما استقبال گرمی کنید.
Please give a warm welcome to our special guest.
آیا به نوشیدنی علاقه دارید؟
Do you fancy a drink?
آنها برای مهمانی خداحافظی او یک بوفه غذا آماده کرده بودن
They laid on a buffet for his farewell party.
Lay stag on
وقتی صحبتش تمام شد، تشویق ها کر کننده بود.
When she finished speaking, the applause was deafening.
آیا به طور منظم در یک طرح بازنشستگی مشارکت داشته اید؟
Have you been making regular contributions to a pension plan?
یک مسواک یکبار مصرف
a disposable toothbrush
اما آیا به خود اجازه میدهیم که با غرور کاذب کنترل خودمون رو از دست بدیم؟
But are we allowing ourselves to be carried away by false vanity?
ون دی
فکر میکنم حالا که وزنش بالا رفته بهتر به نظر میرسد
I think he looks better now that he’s put on some weight
کارکنان باید با آخرین پیشرفت های فنی همراه باشند.
Employees need to keep up with the latest technical developments.
آب گازدار
آب ساده
Fizzy/ sparkling water
Still water
از زمانی که استیو سیگار را ترک کرد، او واقعاً عصبانی شده است.
Since Steve quit smoking, he’s been really irritable.
ایردبل
وقتی به خانه رسیدیم کاملا خسته شده بودم.
I was absolutely exhausted by the time we got home.
علائم شایع دیابت کاهش وزن و خستگی است.
Common symptoms of diabetes are weight loss and fatigue.
دای بی تیس
قوری را روی میز کوبید.
He banged a teapot on the table.
من یک بی خواب غیرقابل درمان هستم، بنابراین بسیاری از کارهایم را در حالی که دنیا در خواب است انجام می دهم.
I’m an incurable insomniac so I get a lot of my work done while the world sleeps.
اینسام نیاک
رانندگان اغلب عادت بدی دارند که خیلی نزدیک به دوچرخه سواران رانندگی کنند.
Drivers often have a nasty habit of driving too close to cyclists.
نستی
برای جلوگیری از عفونت، همیشه سوزن را استریل کنید.
Always sterilize the needle to prevent infection.
اس ت ر لایز
گرما و شامپاین باعث سرگیجه او شد.
The heat and the champagne made him feel dizzy.
او زنده اما بیهوش پیدا شد.
She was found alive but unconscious.
بسیاری از زنان قربانی تبعیض ناخودآگاه مردان هستند.
Many women are the victims of unconscious discrimination by men.
کاپوت
برف پاک کن شیشه جلو
آینه بغل
فرمان
آینه عقب
دنده
گاز
ترمز
کلاچ
bonnet
windscreen wiper
wing mirror
streering wheel
Rear-view mirror
Gear
Accelerator
Break
Clutch
بانت
اکس ل ریتر
اقداماتی برای تسریع نرخ رشد اقتصادی
measures to accelerate the rate of economic growth
اک س ل ریت
ماشین رو دنده عقب انداختم تو یه جاده فرعی.
I reversed the car into a side road.
سعی کرد از وانت سبقت بگیرد.
He tried to overtake the van.
کرایه های معمولی: بلیط رفت و برگشت از x تا y، 2.40 پوند.
Typical fares: day return from x to y, £2.40.
این قانون به گونه ای اصلاح شد که شامل زنان نیز می شود.
The law was amended to include women.
پناهندگان به سختی می توانند در جامعه جذب شوند.
Refugees find it difficult to become assimilated into the community.
ر فیوجی
عس م لیت
برای کودکان سخته که با مدرسه جدید تطبیق بشن
The children are finding it hard to adapt to the new school.
عد بت
ما در حال بازگشت به رویه موجود هستیم.
We are reverting to the existing practice.
او هرگز نمی تواند در برابر خرید کفش های جدید مقاومت کند.
She can never resist buying new shoes.
رزیست
دولت ها قوانینی را وضع می کنند و پلیس آنها را اجرا می کند.
Governments make laws and the police enforce them.
دادگاه می تواند جریمه تعیین کند.
The court can impose a fine.
دانش آموزان باید علایق خود را دنبال کنند و همچنین کارهای مدرسه خود را انجام دهند
Students should pursue their own interests, as well as do their school work
آنها می خواهند تغییرات گسترده ای در سیاست های آموزشی ایجاد کنند.
They want to make sweeping changes to education policies.
تصاویر مشابه هستند، اما تفاوت های ظریفی بین آنها وجود دارد.
The pictures are similar, but there are subtle differences between them.
سادل
جستجوی مداوم آنها برای یک کارگردان جدید
their ongoing search for a new director
می توان از رایانه برای تسهیل یادگیری زبان استفاده کرد.
Computers can be used to facilitate language learning.
نقشه ها با مشورت مهندسان طراحی شده است.
The plans were drawn up in consultation with engineers.
ما تصمیم گرفته ایم که توصیه های کمیته را به طور کامل اجرا کنیم.
We have decided to implement the committee’s recommendations in full.
شرکت های تجاری مانند بانک ها و تولید کنندگان مواد غذایی
commercial enterprises such as banks and food manufacturers
ما باید جنگل های خود را برای نسل های آینده حفظ کنیم.
We must conserve our woodlands for future generations.
جلیقه
دامن جین
لگ
کفش جیر
شورت
جلیقه
waistcoat
denim skirt
tights
suede shoes
panties
vest
به طور معمول، روغن مصرف شده در محل های دفن زباله ریخته می شود.
Typically, used oil is dumped into landfills.
مردم بیشتر از درآمد خود را صرف خرید کالاهایی مانند خودرو و لوازم خانگی می کنند.
People are spending more of their income on goods such as cars and appliances.
بسته های خریدم را گذاشتم و دستکش های یکبار مصرفم را پوشیدم.
I set down my grocery bags and put on my disposable gloves.
دوچرخه سواری یک نوع حمل و نقل کاملاً پایدار (دوستدار طبیعته)است.
Cycling is a totally sustainable form of transport.
کاهش فاصله ارسال غذا باعث کاهش انتشار دی اکسید کربن می شود.
Reducing food miles would reduce carbon dioxide emissions.
نیروی کار همه کاره تر
a more versatile workforce
ور ز دل
هریس در ماه اکتبر یک عمل جراحی لگن انجام داد. او از بدو تولد تاکنون 50 عمل جراحی انجام داده است.
Harris had a hip operation in October.
She has undergone 50 operations since birth.
اولین روز یک پرستار جوان در بخش
a young nurse’s first day on the wards
ورد
یک جراح فراخوانده شد و پسر بلافاصله به اتاق عمل منتقل شد.
a surgeon was called and the boy was taken immediately into the operating theatre.
آپریتینگ تی ا در
او آنها را با چسب به هم چسبانده بود.
she’d stuck them together with Sellotape.
س ل تیپ
گروه کوچکی از خبرنگاران روی سنگفرش بیرون خانه او منتظر بودند.
A small group of journalists waited on the pavement outside her house.
پیو منت
میز را با یک پارچه مرطوب پاک کنید.
Wipe the table with a damp cloth.
وایپ
دمپ
در صورت معیوب بودن کالا، مشتریان ممکن است درخواست بازپرداخت وجه کنند.
Customers may ask for a refund if the goods are faulty.
فولتی
مراقب باشید فرش را لکه نکنید
Be careful you don’t stain the carpet.
تمام اثاثیه را گرد و غبار پوشانده بود.
All the furniture was covered in dust.
آب جوش را در لیوان نریزید وگرنه ترک خواهد خورد.
Don’t put boiling water in the glass or it will crack.
به نظر می رسد که ترمزها به درستی کار نمی کنند.
The brakes don’t seem to be working properly.
من قصد دارم موهایم رو فر کنم
I’m going to have my hair permed.
من هر شش هفته یکبار موهایم را کوتاه می کنم.
I have my hair trimmed every six weeks.
خانه کثیف بود و لباس و روزنامه در همه جا پخش شده بود.
The house was filthy, with clothes and newspapers strewn everywhere.
ف لتی
اس ت رون
افرادی که زباله می ریزند در برخی شهرها جریمه می شوند.
People who drop litter can be fined in some cities.
داور سوت زد و بازی شروع شد.
The referee whistled and the game began.
ر ف ری
ویزل
امکانش هست بمن کمک کنی؟
would you mind helping me?
مارمولک ها جزو گونه های در حال انقراض طبقه بندی می شوند.
The lizards are classed as an endangered species.
این منطقه همچنان در معرض تهدید توسعه دهندگان تجاری قرار دارد.
The area remains under threat from commercial developers.
تماشای میمون ها در زیستگاه طبیعی آنها
watching monkeys in their natural habitat
هبی تعت
گروگان ها از اسارت آزاد شدند.
The hostages were released from captivity.
هاس تیج
کپ ت ویتی
Use for animals too
تعداد خانواده ها کاهش یافته است.
There has been a decline in the size of families.
دیکلاین
عقاب ها در ماه های سرد سال تولید مثل می کنند.
Eagles breed during the cooler months of the year.
تمام روستاها در اثر سیل از بین رفتند.
Whole villages were wiped out by the floods.
مانند بسیاری از گونه های جنگلی، جنگل زدایی و شکار آن را تهدید می کند.
Like most of the forest species, it is threatened by deforestation and hunting.
گوزن ها سالهاست اینجا شکار می شوند.
Deer have been poached here for years.
احتمال خیلی کمی برای گرفتن این شغل براش وجود داشت.
There was very little likelihood of her getting the job.
قدرت x به آزادی افراد تجاوز کرده است.
X power has encroached upon the freedom of the individual.
این ک روچ
همه بچه ها مستعد خوردن غذاهای ناسالم هستند. او همیشه در معرض حادثه بوده است
Kids are all prone to eat junk food.
He’s always been accident-prone
اتصال به اینترنت از طریق خطوط تلفن معمولی نسبتاً کند است.
Internet connections through conventional phone lines are fairly slow.
کانونش نال
پزشکان به ابزارهای تشخیصی دقیق وابسته هستند.
Doctors depend on accurate diagnostic tools.
دایاناستیک
تلاش برای ریشه کن کردن تورم
an attempt to eradicate inflation
سرطان های تهاجمی مثانه
invasive bladder cancers
اینویسیو
مراحل درخواست ویزا چگونه است؟
What’s the procedure for applying for a visa?
جراحی پیوند قلب
heart transplant surgery
این موزه مجموعه ای از هنرهای زیبا ایجاد کرده است.
The museum has built up a fine art collection.
در گذشته من در یک خانه ویکتوریایی بزرگ و یک خانه نیمه مستقل دهه 1930 زندگی کرده ام.
In the past I have lived in a large Victorian house and a 1930s semi-detached.
یک نشیمن جادار
a spacious living area
Opp Cramped
اسپی ش س
کر مپ
Basement 
Cellar  
خانه آنها بسیار بزرگ است.
Their house is enormous.
یک اتاق زیر شیروانی کوچک
a small attic room
اد ک
حقوق قابل توجه
a substantial salary
سابس تن شال
در میان میهمانان مجموعه ای چشمگیر از نویسندگان و منتقدان حضور داشتند.
Among the guests was an impressive array of authors and critics.
یک جعبه مقوایی
کارتن
a cardboard box
یک روسری پشمی
a woollen scarf
یک هواپیما بالای سرش پرواز کرد.
A plane flew overhead.
زنان هنوز در محیط کار با تعصب روبرو هستند.
Women still face prejudice in the workplace.
قوانین منع تبعیض نژادی تصویب شده است.
Laws have been passed banning racial discrimination.
بیمزه
Tasteless
Bland
ب ل ند

مرد با عصبانیت به ساعتش نگاه کرد.
The man glanced nervously at his watch.
اقلیت قومی
اقلیت مذهبی
ethnic minority
religious minority
در طول حملات هوایی مکرر، مردم به سرداب های خود پناه می بردند.
During the frequent air-raids, people took refuge in their cellars.
ایر ریدز
ر فیوج
س ل رز
هیچ خصومت شخصی بین رهبران حزب وجود ندارد.
There is no personal animosity between the party leaders.
أن ماسیتی
میل شدید به پیروزی
a strong desire to win
ادغام مدارس دولتی هنوز یک هدف است.
Integration of the public schools is still a goal.
این گریشن
من هنوز به او اعتماد دارم.
I still have faith in him.
ف یف
ما تقریبا از بدو تولد به شنیدن بدرفتاری با کودکان عادت کرده ایم.
We are accustomed, almost from birth, to hear of children being maltreated.
إکاستومد
قاچاق مواد مخدر یک تجارت بزرگ بین المللی است و پول شما سود آنهاست.
Drug trafficking is international big business and your money is their profit.
او به کلاهبرداری مالیاتی متهم شده است.
He’s been charged with tax fraud.
ف راااد
قبل از ادامه، باید شرایط خود را تعریف کنیم.
Before proceeding further, we must define our terms.
پ رسید
جداسازی زن و مرد
the segregation of men and women
س گریگیشن
Opp integration
پیشنهادات ویژه ما در نظر گرفته شده اند تا مردم رو به خرید ترغیب کنن.
Our special offers are intended to entice people to buy.
اینتایس
نقاشی یک جعل بسیار هوشمندانه بود.
The painting was a very clever forgery.
صنعت سینما با بهره کشی جنسی از زنان رونق می گیرد.
The film industry thrives on the sexual exploitation of women.
ت رایو
اکس پو ل تیشن
دو مظنون برای بازجویی توسط پلیس بازداشت شدند.
Two suspects have been detained by the police for questioning.
اکنون قاضی حکم بازداشت او را صادر کرده است.
A judge has now issued a warrant for his arrest.
وو ر نت
دختر به قاضی دادگستری گفت که دزدی کرده تا پولی برای پرداخت سیگار دریافت کنند.
The girl told the magistrates she stole to get money to pay for cigarettes.
م جیس ت ریت
او به دلیل سرعت غیرمجاز هشدار داده شد.
She was cautioned for speeding.
کاش ن
آیا دلیلی برای برکناری او وجود دارد؟
Are there grounds for dismissing him?
او پس از طلاق حضانت پسرش را به عهده گرفت.
He got custody of his son after the divorce.
کاست دی
اسمیت تا روز سه شنبه در بازداشت نگه داشته شد.
Smith was remanded in custody until Tuesday.
این سه مرد با قرار وثیقه آزاد شدند و در انتظار تجدیدنظرخواهی بودند.
The three men were released on bail pending an appeal.
ب یل
تلاش می کنند مجازات اعدام را به جز در موارد تروریسم لغو کنند.
The are trying to abolish capital punishment except in cases of terrorism.
قربانیان خواهان قصاص برای حملات تروریستی هستند.
Victims are demanding retribution for the terrorist attacks.
جریمه های ناچیز برای این نوع جرایم چندان بازدارنده نیست.
The small fines for this type of crime do not act as much of a deterrent.
دی ت ر نت
فراموش نکنید وقتی به آتلانتا آمدید به من سر بزنید.
Don’t forget to look me up when you come to Atlanta.
متجاوزین باید حبس شوند
Rapists should be locked up.
Imprison sb
او آرزو داشت از قاتلان پدرش انتقام بگیرد.
He dreamed of taking revenge on his father’s killers.
اکنون بسیاری از خانه های قدیمی ترمیم شده اند.
A lot of the older houses have now been rehabilitated.
من مجبور نیستم خودم را برای شما یا دیگران توجیه کنم.
I don’t have to justify myself to you or anyone else.
به نظر می رسد فرسودگی شغلی یک خطر شغلی برای معلمان است.
Burnout seems to be an occupational hazard for teachers.
ما مطالعه خود را به ده مورد محدود کردیم
We confined our study to ten cases
Syn. Restrict
هواپیما مجبور شد از مسیر پرواز عادی خود منحرف شود
The plane had to deviate from its normal flight path
این پیشنهاد منحصراً برای افرادی که هم اکنون تماس می گیرند در دسترس است.
This offer is available exclusively to people who call now.
او بدون رضایت مالک ماشین را گرفت.
He took the car without the owner’s consent.
استخوان ماهی در گلویش گیر کرد
The fishbone lodged in her throat.
آرتریت مزمن
chronic arthritis
ک رونیک
آرت رایت س
او در حال دوچرخه سواری به خانه بود که پنچر شد
She was cycling home when she had a puncture
وقتی دستم را خم میکنم، درد طاقتفرسا است.
When I bend my arm, the pain is excruciating.
ا کس کوروشی ایتینگ
زمین نرم و باتلاقی
the soft, swampy ground
برق اومد
برق رفت
The power is back on
The electricity turn off 
آشپزخانه پر از سوسک بود.
The kitchen was infested with cockroaches.
این فست د
کاکروچ ز
اگر بخواهیم از فاجعه زیست محیطی جلوگیری کنیم، تغییرات اساسی لازم است
Drastic changes are needed if environmental catastrophe is to be avoided
ک تسروفی
اعضای مضطرب خانواده مات و مبهوت در اتاق انتظار نشسته بودند.
Anxious family members sat dazed in the waiting room.
دیزد
خلبان در آب و هوای بد بالای اقیانوس دچار سردرگمی شد.
The pilot became disoriented in bad weather over the ocean.
او بحث خود را با نمودارها نشان داد.
She illustrated her discussion with diagrams.
فرانکی از پنجره به بیرون خیره شد و آه عمیقی کشید.
Frankie stared out of the window and sighed deeply.
سای
او آنقدر سرجاش نخواهد موند تا من عکسش را بگیرم.
He won’t stay put long enough for me to take his photo.
آتش نشان ها مجبور شدند قفل را بشکنند تا وارد شوند.
Firemen had to smash the lock to get in.
او وقتی دستش را فشار داد او لبخند زد.
She smiled as he squeezed her hand.
شما دوتا اونجا در مورد چی پچ پچ میکنید؟
What are you two whispering about over there?
نفس خود را به آرامی بیرون دهید و آرام باشید.
Let your breath out slowly and relax.
opp. Breath in
یکی از شاهدان حادثه گفت که راننده به نظر مست بوده است.
One witness to the accident said the driver appeared to be drunk.
گفتم و زدم زیر گریه
جولی متعجب از خنده منفجر شد
I said and burst out crying.
Julie, surprised, burst out laughing
کلر طوری به نظر می رسید که انگار قرار بود اشک بریزد.
Claire looked as if she were about to burst into tears.
جرایم جنسی علیه کودکان
sexual offences against children
کارآگاهان بر این باورند که این جنایت حوالی ساعت 19:30 رخ داده است.
Investigators believe that the crime was committed at around 7.30 p.m.
یک مورد دزدی و ضرب و جرح
a case of burglary and assault
أسالت
ب ر گل ری
کار کردن کودکان قبل از پانزده سالگی خلاف قانون است.
It is against the law for children to work before they are fifteen.
این کمیسیون مسئولیت رسیدگی به جنایات جنگی را بر عهده دارد.
The commission is charged with investigating war crimes.
کامیش ن
شواهد برای پیگرد قانونی او کافی نیست.
The evidence is not sufficient to bring a prosecution against him.
پ را س کیوشن
دادگاه او را بی گناه تشخیص داد و آزاد شد.
The court found him innocent and he was released.
تعهد قاطعانه به دفاع از حقوق بشر
a firm commitment to the defense of human rights
این وضعیت می تواند باعث سرگیجه و از دست دادن حافظه شود.
The condition can cause dizziness and memory loss.
بعد از اینکه پدرم سکته کرد مراقبش بودم.
I looked after my father after he had a stroke.
ا س ت روک
من آلرژی دارم
I have a asthma
أسما
کامپیوترها تغییرات شگرفی را در محیط کار ایجاد کرده اند
Computers have brought dramatic changes to the workplace
دخالت دولت در تجارت
government intrusion into business
اینوروژ ن
ایکس دیشب پس از به دنیا آوردن دوقلو در حال جشن گرفتن بود.
X was celebrating last night after giving birth to twins.
شایعه ای وجود دارد که ادی ورشکست شده است.
There’s a rumour that Eddie is bankrupt.
روم ر
یکی از برنامهها بهعنوان برنامهای که بسیار خوب بود، مشخص شد.
One programme was singled out as being particularly good.
کارفرمایان نباید سعی کنند در مورد کارهایی که یک فرد در حریم خصوصی خانه خود انجام می دهد فضولی کنند.
Employers shouldn’t try to pry into what a person does in the privacy of their own home.
ما یک نظرسنجی از والدین در روستا انجام دادیم.
We conducted a survey of parents in the village.
او چه کرده است که مستحق این مجازات است؟
What has he done to deserve this punishment?
او در کانون یک رسوایی سیاسی قرار گرفته است.
He has been at the centre of a political scandal.
من سه ماه را در توانبخشی گذراندم.
I spent three months in rehab.
ریهب
یک ماشین اسپورت که گفته می شود در منچستر به سرقت رفته است
a sports car, allegedly stolen in Manchester
إل ج دلی
به نظر می رسید هتل مملو از تازه عروس و دامادها بود.
The hotel seemed to be full of newlyweds.
نویلی و دز
هر تابستان، این شهر مورد هجوم گردشگران قرار می گیرد.
Every summer, the town is invaded by tourists.
طرحی برای ترور رئیس جمهور
a plot to assassinate the president
أس سینیت
او فقط از او استفاده احساسی کرد و سپس او را رها کرد.
he just used her emotionally and then dumped her.
مدیران باید اهداف عملکردی خاصی را برای تیم خود تعیین کنند.
Managers should set specific performance objectives for their teams.
آنها نامزدی خود را در “تایمز” اعلام کردند.
They announced their engagement in ‘The Times’.
سخنران= announcer
بالاخره توانستم او را متقاعد کنم که با من برای نوشیدنی بیرون برود.
I finally managed to persuade her to go out for a drink with me.
پ رسوإید
این کتاب کار او را به عنوان یک رمان نویس آغاز کرد.
The book launched his career as a novelist.
بوفه شامل چندین غذای مختلف هندی بود.
The buffet consisted of several different Indian dishes.
جنگ داخلی اسپانیا
the Spanish Civil War
اکنون کشور با بحران اقتصادی مواجه است.
The country now faces an economic crisis.
به تروریست ها ده دقیقه فرصت داده شد تا تسلیم شوند.
The terrorists were given ten minutes to surrender.
این سرقت در دوربین های فیلمبرداری پلیس ثبت شد.
The robbery was captured on police video cameras.
Use for animals too
تقابل (تضاد) بین سنت و نوآوری
the conflict between tradition and innovation
نشست متحدان اروپایی
a meeting of the European allies
دولت حاضر به مذاکره با تروریست ها نیست.
The government refuses to negotiate with terrorists.
سازش، بخشی اجتناب ناپذیر از ازدواج است
Compromise is an inevitable part of marriage.
چقدر حاضرند بپردازند؟
How much are they willing to pay?
این یک اصل اساسی سرمایه داری است.
This is a basic principle of capitalism.
برای بسیاری از افراد، افزایش سن با کاهش خال خوب عاطفی همراه است.
For many people, ageing is associated with a decline in emotional well-being.
لباس های گشاد نوع ترجیح داده شدن در کشورهای عربی
loose clothing of the type favoured in Arab countries
آنها تغییرات عظیمی(اساسی) در نحوه اداره شرکت پیشنهاد می کنند.
They are proposing radical changes to the way the company is run.
پس از جنگ، غذا و پوشاک کمیاب بود.
After the war, food and clothing were scarce.
إس ک رز
این استخر دارای انتهایی عمیق و انتهایی کم عمق برای کودکان است.
The swimming pool has a deep end and a shallow end for kids.
تلاش میکنم، اما همه راهها با آوار ساختمانهای فروریخته مسدود شده است.
I try, but all the roads are blocked with the rubble of fallen buildings.
ر x غرق در حس دلتنگی بود.
X was overwhelmed by a feeling of homesickness.
چین در حال حاضر بازیگر اصلی در امور جهانی است.
China is now a major player in world affairs.
ا x در 31 مارس معادل 131 میلیارد دلار دارایی داشت.
X had the equivalent of $131 billion in assets on March 31.
کار هنری عالی است و داستان بسیار جذاب است.
The artwork is excellent and the story is quite gripping.
منظره از اینجا فوق العاده است.
The view from up here is extraordinary.
إکس ت رود ن ری
Use for people too
به خاطر فحش دادن مورد اخطار واقع شد.
He was cautioned for swearing.
سو إرینگ
آنها از 27 اوت به مدت دو ماه در اینجا بروی نمایش هستن
They go on display here for two months beginning Aug. 27.
شهرت او به عنوان یک ترانه سرا در همین حین به سرعت رشد کرد.
His reputation as a songwriter meanwhile grew rapidly.
آهنگساز مورد علاقه من بتهوون است.
My favourite composer is Beethoven.
در نیمه شب ناقوس های کلیسا در سراسر شهر به صدا درآمده و آسمان پر از انواع آتش بازی است.
At midnight the church bells are sounded all over the city and the sky is full of all varieties of fireworks.
چوب هادی ضعیف گرما است.
Wood is a poor conductor of heat.
شرکت آب از همه درخواست کرد که میزان مصرف آب را کاهش دهند.
The water company appealed to everyone to reduce the amount of water used.
این مدال برای او ارزش زیادی داشت.
The medal meant a lot to him.
وx یکی از بزرگترین غزلسرایان زمان خود بود.
X was one of the greatest lyric poets of his time.
Lyric شعر
هیچ امکاناتی برای تماشاگران در استخر وجود ندارد.
There are no facilities for spectators at the pool.
او مفسر سیاسی سابق اخبار عصر بود.
She was the former political commentator on the evening news.
کامنتیتر
در آن مناسبت خاص، او با بوسیدن دستم به من سلام کرد.
On that particular occasion, he greeted me by kissing my hand.
آیا می توانید زمین تنیس را برای فردا رزرو کنید؟
Can you book a tennis court for tomorrow?
چشمانش از خنده برق زد.
His eyes lit up with laughter.
Light up
او نیمرخ چشمگیر(برجسته ای) داشت، با بینی بزرگی که مردم را به یاد مجسمه رومی می انداخت.
He had a striking profile, with a large nose that reminded people of a Roman statue.
قاب سقف از الوارهای ضخیم و سنگین ساخته شده است.
The roof frames were constructed from thick, heavy timbers.
روزنامه ها گزارشی بسیار یک طرفه از جنگ می دهند.
The newspapers give a very one-sided account of the war.
سه نفر اول در هر دوره برای یک نیمه نهایی منطقه ای در ماه سپتامبر واجد شرایط خواهند بود.
The first three in each heat will qualify for a regional semi-final in September.
من فقط برای سرگرمی وارد رقابت شدم
I only entered the contest for fun
او مقاومت شدیدی در برابر تغییرات نشان داد.
He put up a strong resistance to the changes.
جین توسط معلمش مورد ستایش قرار گرفت.
Jane was praised by her teacher.
Criticize
در مناظره او یک حریف سرسخت بود.
In debate he was a formidable opponent.
دیبیت
فورم د ب ل
فایل ها به ترتیب حروف الفبا مرتب شده اند.
The files are arranged in alphabetical order.
آلفا ب دیکال
کتاب های موجود در کتابخانه به دو دسته داستانی و غیرداستانی تقسیم می شوند.
The books in the library are divided into fiction and non-fiction.
مقالات او همیشه خواندنی و آموزنده است.
Her articles are always readable and informative.
تمام اوراقم را گشتم اما هنوز نتوانستم قرارداد را پیدا کنم.
I’ve looked through all my papers but I still can’t find the contract.
شکوفه ها همچنین به معنی ویژگی های زنانه هستن نرمی، ملایمت و آرامش
The blossoms also signify the feminine characteristics of softness, mildness and peacefulness.
ب لا س م
اگر مستحق دریافت کمک هزینه بیماری هستید، باید آن را از کارفرمای خود مطالبه کنید.
If you are entitled to sickness allowance, you must claim it from your employer.
اینتایتلد
إلو إنس
همه کارکنان تحت پوشش طرح پاداش جدید هستند.
All employees are covered by the new bonus scheme.
ب أونس
إسکیم
اگر خوداشتغال هستید، باید به فکر گرفتن حقوق بازنشستگی خصوصی باشید.
If you are self-employed, you should think about taking out a private pension.
دx ماه آینده در مرخصی زایمان مادری/پدری خواهد بود.
x will be on maternity/paternity leave next month.
این شهر دارای طیف وسیعی از امکانات ورزشی است.
The town has a comprehensive range of sporting facilities.
بسیاری از شرکت ها برای وعده های غذایی کارگران خود یارانه می دهند.
Many companies subsidize meals for their workers.
در مورد مزایا و معایب رفتن به دانشگاه صحبت کردیم.
We discussed the pros and cons of going to university.
آنها چند قرارداد عالی و پرسود دریافت کرده بودند
They had received some excellent, lucrative contracts
لوکر تیو
Syn. Profitable
دولت باید پاسخگوی همه مردم کشور باشد.
The government should be accountable to all the people of the country.
این مقاله به ما بینشی واقعی از علل بحران اقتصادی کنونی می دهد.
The article gives us a real insight into the causes of the present economic crisis.
ک رایس س
مدام از من راهنمایی نپرس از ابتکار خود استفاده کنید
Don’t keep asking me for advice. Use your initiative.
ای نی شی تیو
اگر شرکت تجاری خود را راه اندازی می کنید، بانک شما می تواند کمک کند
If you are setting up your own business enterprise, your bank can help
قوانین و مقرراتی که نوآوری را خفه می کند
rules and regulations that stifle innovation
إستایف ل
Opp encourage
سخت است که بخواهیم با بچه ها و کارهای خانه کار کنیم.
It’s hard trying to juggle a job with kids and the housework.
من فقط شما را مسئول هر چیزی که اشتباه پیش میره می دانم.
I shall hold you solely responsible for anything that goes wrong.
Syn only
دکتر در گذشته با چندین مورد مشابه مواجه شده بود.
The doctor had encountered several similar cases in the past.
قدرت بوروکراتیک به آزادی افراد تجاوز کرده است.
Bureaucratic power has encroached upon the freedom of the individual.
من فکر می کنم شما می توانید یک کسب و کار را با بالاترین استانداردهای اخلاقی اداره کنید.
I think you can run a business to the highest moral standards.
این فعالیت های کلاسی برای تقویت مهارت های زبانی کودکان در نظر گرفته شده است.
These classroom activities are intended to foster children’s language skills.
Syn prompt
Encourage
این پروژه شامل همکاری با بخش (دپارتمان)جغرافیا بوده است.
The project has involved collaboration with the geography department.
پرستاری هنوز هم یکی از رضایت بخش ترین مشاغل است.
Nursing is still one of the most fulfilling careers.
Syn satisfying
احترام متقابل برای هر مشارکتی لازم است.
Mutual respect is necessary for any partnership to work.
می چو آل
کار در شب می تواند زندگی خانگی را بسیار مختل کند.
Night work can be very disruptive to home life.
ساعات کاری را با تعهدات فعلی خود مطابقت دهید
Do the hours fit in with your existing commitments
سیستمی که فقرا را از تحصیل محروم می کند
a system which disqualifies the poor from education
او انرژی خود را صرف نوشتن فیلم کرد
He devoted his energies to writing films
به کسی آسیبی نرسید و همه ما نفس راحتی کشیدیم.
No one was hurt, and we all breathed a sigh of relief.
مردم نگرش بسیار مثبتی به زندگی دارند.
The people have a very positive attitude to life.
قاضی می خواهد شاهد تجدید نظر در رویه ها باشد.
The judge wants to see a revision of the procedures.
بحث های پر جنب و جوش زیادی در مورد اینکه آیا زنان باید زمان بیشتری را در خانه بگذرانند وجود داشت.
There was much lively debate about whether women should spend more time in the home.
پیشرفت دانش آموزان با استفاده از ارزیابی مستمر در طیف وسیعی از تمرینات عملی نظارت می شود.
Student progress is monitored by means of continuous assessment on a range of practical exercises.
گزارشی برای ارزیابی تأثیر تبلیغات بر کودکان
a report to assess the impact of advertising on children
أسس
سعی کنید در مورد تکلیف به هر دانش آموز بازخورد بدهید.
Try to give each student some feedback on the task.
بسیاری از فقرا او را به عنوان رهبر معنوی خود تصدیق کردند.
Many of the poor acknowledged him as their spiritual leader.
با این حال، یک باور نادرست ممکن است موجه باشد.
A false belief may nevertheless be justified.
مزرعه آنها به نصف اندازه قبلی خود کاهش یافته است.
Their farm has been reduced to half its former size.
به سهامداران گفته شده است که انتظار نتایج حتی کمتری را در سال آینده داشته باشند.
Shareholders have been told to expect an even lower result next year.
یک توافق تجاری جدید قریب الوقوع است.
A new trade agreement is imminent.
ایم ن نت
آنها آماده هستند تا چالشی را برای قهرمانی ایجاد کنند.
They are ready to mount a challenge for the championship.
یک حساب بانکی مشترک
a joint bank account
معنی مفصل هم میده
ما پیشنهادی نزدیک به 400 میلیون پوند برای این شرکت داده ایم.
We’ve made a bid of nearly £400 million for the company.
ب د
آیا این سیاست از حمایت دولت برخوردار است؟
Does this policy have government backing?
فروشنده جوانی که مشتاق قطعی ساختن معامله است
a young salesman eager to clinch the deal
ک ل نچ
من زود راه خواهم افتاد تا به ترافیک نخورم.
I’ll set off early to avoid the traffic.
سود سهام در تاریخ 10 ژوئن به سهامداران سابقه دار در 29 می قابل پرداخت خواهد بود.
The dividend will be payable on June 10 to shareholders of record on May 29.
دی و د ند
بیش از 7000 کسب و کار در سه ماه گذشته از کار افتاده اند.
More than 7,000 businesses have gone under in the last three months.
ایو از ریاست کناره گیری کرده است.
Eve has stepped down as chairperson.
سعی نکنید از زیر بار مسئولیت های خود خلاص شوید.
Don’t try to wriggle out of your responsibilities.
ریگ ل
استرس عامل اصلی بسیاری از بیماری ها است.
Stress is the underlying cause of many illnesses.
سرمایه گذاری خارجی ممکن است سربیاد
Foreign investment may dry up.
انواع خاصی از بیماری های روانی می تواند توسط آلرژی غذایی ایجاد شود.
Certain forms of mental illness can be triggered by food allergies.
بارش شدید برف باعث توقف ترافیک شد
Heavy snowfalls brought traffic to a halt
چندین پایگاه نظامی تهدید به بسته شدن هستند.
Several military bases are threatened with closure.
اما به همان اندازه بدیهی است که خصوصی سازی راه حل نیست.
But just as obviously, privatization is not the solution.
پ راویتیزیشن
آنها باید قرارداد را ببرند - هزاران شغل در خطر است.
They have to win the contract – thousands of jobs are at stake.
إستیک
سابقه زیادی برای مرخصی گرفتن مردان هنگام تولد نوزاد وجود ندارد.
There’s not much precedent for men taking leave when their baby is born.
وقتی دوباره تلفن زنگ خورد، او تمایل داشت به آن پاسخ ندهد.
When the telephone rang yet again, she was inclined not to answer it.
اینکلایند
وزارت بهداشت تلاش های خود را برای کاهش مصرف سیگار در نوجوانان افزایش می دهد.
The health department is stepping up efforts to reduce teenage smoking.
بحران با مذاکره حل شد.
The crisis was resolved by negotiations.
پلیس معمولاً دوست ندارد در اختلافات بین زن و شوهر دخالت کند
The police don’t usually like to intervene in disputes between husbands and wives
اینت روین
از خس خس کردن(بینی) دست بردارید و فین کنید.
Stop sniffing and blow your nose.
بیش از یک راه برای مقابله با مشکل وجود دارد.
There is more than one way to tackle the problem.
این کمدها نیاز به یک مرتب سازی خوب دارند.
These cupboards need a good sort-out.
شما مسئول آن پروژه بودید، پس سعی نکنید کسی رو مقصر کنید
You were in charge of that project, so don’t try to pass the buck.
او سعی کرد در زندگی فرزندانش دخالت نکند.
She tried not to interfere in her children’s lives.
عاقلانه است که قبل از رفتن به فرودگاه بررسی کنید که آیا زمان پرواز تغییر کرده است یا خیر.
It’s wise to check whether the flight times have changed before you leave for the airport.
من یک روز پر هیجان را پشت سر گذاشتم.
I’ve had a pretty hectic day.
وقت آن است که از تعلل(به تعویق انداختن) دست بردارید و کار را انجام دهید.
It’s time to stop procrastinating and get the job done.
پرو ک رستینیت
اگر اکنون دست روی دست بزاری، ممکن است خانه خود را از دست بدهید.
If you bury your head in the sand now, you may lose your house.
او سیگار میکشید و مشروب مینوشید، از بچهها غافل میشد و لباسهای اصلاح نشده را رها میکرد.
She smoked and drank, neglected the children, and left the clothes unmended.
رئیس جمهور تا زمان تحویل رسمی در آوریل در سمت خود باقی خواهد ماند.
The president will remain in office until the official handover in April.
میلیونها نفر سعی کردهاند سیگار را ترک کنند و بهشدت شکست خوردهاند
Millions of people have tried to quit smoking and failed miserably
اندی با انگشتش به ماهی زد تا ببیند آیا هنوز زنده است یا نه.
Andy poked the fish with his finger to see if it was still alive.
او همیشه سرش تو مسائلی است که به او مربوط نیست
She always has to stick her nose into matters that do not concern her.
تظاهرات داشت از کنترل خارج می شد.
The demonstration was getting out of hand.
صحبت را قطع کردم و تلفن را جواب دادم.
I broke off the conversation and answered the phone.
Break off
تلفن رشته افکارم را قطع کرد.
The phone interrupted my train of thought.
مذاکرات به بن بست ختم شد.
Negotiations ended in deadlock.
این شرکت درگیر یک اختلاف حقوقی با شرکت رقیب است.
The firm is involved in a legal dispute with a rival company.
دیس پیوت
مردم ممکن است با تبلیغات هوشمندانه برای خرید بلیط اغوا شوند
People may be lured into buying tickets by clever advertising
سخنان او خشم او را بیشتر برانگیخت.
His words fuelled her anger still more.
فیول
فکر یا احساس تعادل را بر هم زد و تفاوت را ایجاد کرد.
The thought or feeling tipped the balance, made the difference.
جامعه ای که بر اساس اصول انصاف و عدالت اداره می شود
a society run on the principles of equity and justice
پیام های متناقض در مورد اقتصاد به مردم داده می شود.
The public is being fed contradictory messages about the economy.
دمایش بالا رفت
Her temperature soared.
Syn rocket
این دو کشف علمی زیربنای کشاورزی مدرن هستند.
These two scientific discoveries have underpinned modern agriculture.
تصمیم گرفتیم برای فشار بر دولت تجمعی برگزار کنیم.
We decided to hold a rally to put pressure on the government.
فیل حال و هوای خوبی داشت.
Phil was in a buoyant mood.
بوینت
سود از 49 میلیون پوند به 11 میلیون پوند کاهش یافت.
Profits plummeted from £49 million to £11 million.
یک نفر لاستیک ها را با چاقو بریده است.
Someone had slashed the tires.
سقوط بزرگی در بازار سهام رخ داد که 24 درصد قیمت سهام را از بین برد.
There was a huge stockmarket crash which wiped 24 percent off stock prices.
وایپ
دوره ای از آشفتگی سیاسی پس از جنگ داخلی
A period of political turbulence followed the civil war
ت ر بیل نس
سیاست در بریتانیا بی ثبات شده است.
Politics in Britain has become volatile.
Syn turmoil
وال تایل
ت رمویل
صنعت گردشگری در سال گذشته حدود 2.25 میلیارد دلار برای این ایالت درآمد داشته است.
The tourist industry yielded an estimated $2.25 billion for the state last year.
ییلد
او در نهایت مجبور شد برای پرداخت صورتحسابهایی که در حال افزایش بودند، سر کار برود.
She finally had to go back to work to pay the bills that were mounting up.
بانک برای هر تراکنش یک نرخ ثابت دریافت می کند.
The bank charges a fixed rate for each transaction.
ت رنزاکشن
کاهش مالیات بر پس انداز ممکن است آمریکایی ها را متقاعد کند که صرفه جویی بیشتری داشته باشند.
Cutting taxes on savings may persuade Americans to be more thrifty.
تیریفتی
در صورتحساب بانکی شما، مبلغ 47395 دلار نشان داده میشود.
On your bank statement, it will show up as $ 47,395.
تیم میزبان در نیمه اول چند موقعیت را از دست داد.
The home team squandered a number of chances in the first half.
از والدین خواسته شده است که هر کدام 30 پوند برای جبران کسری بودجه بپردازند
Parents have been asked to pay £30 each to cover the shortfall in the budget