명사🪁 Flashcards
경호원
بادیگارد / محافظ
- 보디가드
쓰레기
زباله / آشغال
물건
وسیله / شئ
*فیزیکی غیر زنده
경비원
این کلمه به معنای “محافظ” یا “نگهبان” است و بیشتر در اشاره به محافظان اماکن یا رویدادها به کار میرود.
시종
این کلمه به معنای “خدمتکار” یا “پیشخدمت” است و در گذشته برای اشاره به محافظان شخصی افراد ثروتمند یا مقامات دولتی به کار میرفت. امروزه این واژه کمتر رایج است و بیشتر برای اشاره به خدمتکاران شخصی افراد ثروتمند به کار میرود.
보호자
این کلمه به معنای “محافظ” یا “حامی” است و بیشتر در اشاره به کسی که از شخص دیگری در برابر خطر یا آسیب محافظت میکند به کار میرود. این واژه معنای کلی تری نسبت به 경호원 دارد و میتواند به هر کسی که از شخص دیگری محافظت میکند، صرف نظر از شغل یا وظایف خاص او، اطلاق شود.
수행원
این کلمه به معنای “همراه” یا “کسی که کسی را همراهی میکند” است و بیشتر در اشاره به کسی که یک فرد مشهور یا مقام دولتی را در سفرها یا رویدادها همراهی میکند به کار میرود. این واژه معنای رسمی تری نسبت به 경호원 دارد و بیشتر در اشاره به محافظان افراد مشهور یا مقامات دولتی به کار میرود.
경호인
این کلمه به معنای “فرد محافظ” است و معنای کلی تری نسبت به 경호원 دارد و میتواند به هر کسی که از شخص دیگری محافظت میکند، صرف نظر از شغل یا وظایف خاص او، اطلاق شود.
배신자
خیانتکار / خائن/ نامرد
고민
اغلب به انگلیسی به عنوان “نگرانی”، “مشغله ذهنی”، “مشکل”، “رنج”، “ناخوشی”، “عذاب”، “شکنجه”، “آزردگی”، “معضل”، “سرگردانی”، “تعمق”، “تفکر عمیق” یا “تامل” ترجمه میشود.
귀신
روح
자전거
دوچرخه
문제
اغلب به انگلیسی به عنوان “مشکل”، “مسئله”، “دشواری”، “معضل”، “موضوع”، “سوال”، “مورد” یا “دغدغه” ترجمه میشود.
명함
کارت ویزیت
외국인
خارجی / شخص خارجی
아무도
به طور خاص برای اشاره به هیچ کس یا هیچ فردی استفاده میشود.
용돈
پول تو جیبی
힌트
به طور خاص برای اشاره به اشاره، ایما، علامت یا سرنخ استفاده میشود.
초콜릿
شکلات
빨대
نی نوشیدنی
장미
گل رز
비밀번호
رمز / پسورد
웹사이트
وب سایت
주소
آدرس
제목
عنوان
테이블
میز
사용 카드
کارت اعتباری
라이브 스트리밍
به طور خاص به پخش زنده یا پخش مستقیم اشاره دارد.
과목
درس، موضوع درسی، مبحث، رشته تحصیلی، زمینه تخصصی و حوزه مطالعه
기준
معیار، استاندارد، مبنای مقایسه، اصل، ملاک، اساس، معیار سنجش و نقطه مرجع
취미
سرگرمی / فعالیت تفریحی
미세 먼지
ذرات معلق ریز، آلودگی هوا، گرد و غبار ریز، ذرات معلق در هوا
장마
فصل بارندگی، مونسون، رگبارهای فصلی، بارشهای مداوم و طوفانهای موسمی
장르
ژانر
이유
علت، دلیل، منطق، موجب، مبنا، استدلال و منشأ
소설
رمان
스포츠
فعالیتهای بدنی سازمانیافته، مسابقات ورزشی، بازیهای ورزشی، تمرینات ورزشی، فعالیتهای تناسب اندام و سرگرمیهای ورزشی
아아
آیس امریکانو
- 아이스 아메리카노
외계인
موجود فرازمینی / فضایی / بیگانه
정답
جواب درست / پاسخ صحیح
به پاسخی اطلاق می شود که به طور عینی درست باشد و جای بحث نداشته باشد.
기간
مدت زمان / دوره
연예인
فرد مشهور / سلبریتی
연예인
فرد مشهور / سلبریتی
교회
کلیسا
학원
آکادمی / آموزشگاه
경찰서
اداره پلیس / کلانتری
전부
همه چیز / در مجموع / روی هم رفته / کاملا
공룡
دایناسور
물티슈
دستمال مرطوب
수저
ست چاپستیک و قاشق
서류
سند / مدرک / اسناد
주유소
پمپ بنزین
페라리
ماشین فراری
가이드
راهنما / دستور العمل
한국어
زبان کره ای
- 한국말
발음
تلفظ
월요일
دوشنبه
- 월 ماه
화요일
سه شنبه
- 화 مریخ / آتش
수요일
چهارشنبه
- 수 عطارد / آب
목요일
پنجشنبه
- 목 مشتری / چوب
금요일
جمعه
- 금 ناهید / فلز
토요일
شنبه
- 토 زحل / زمین(خاک)
일요일
یکشنبه
- 일 خورشید
목차
فهرست راهنما
비행기
هواپیما
주잔자
کتری
단어
لغت
단어
کلمه
복습
مرور
학습
یادگیری
연습
تمرین
예
مثال / نمونه
예문
مثال جمله ای
도넛
دونات
노트
نوت / یادداشت
기구
سیستم / مکانیزم، بالون
가구
اسباب و اثاثیه
악어
تمساح
은
نقره
금
طلا
기도
دعا
오디오
صوتی / شنیداری
아이디
آیدی
아이디어
نظر / نقشه
오더
دستور / سفارش
기러기
غاز وحشی
- 거위 غاز
도로
جاده، خیابان، بزرگراه، اتوبان
가루
پودر
- 밀가루 آرد
돌
سنگ
개나리
یاس زرد
묵
یک نوع ژله
모기
پشه
미래
آینده
매미
جیرجیرک
보리
دانه جو / شعیر
보배
گنج، چیزهای قیمتی، چیز نفیس، گنجینه، خزانه
박
کدو حلوایی
사다리
نردبان
스시
سوشی
가시
خار / تیغ
사이다
آشامیدنی گاز دار ، سون آپ
기사
مهندس / تکنسین
- 기사 خبر / گزارش
- 기사 شوالیه
실
نخ / نخ بافندگی
수염
ریش
쇠
آهن
수갑
دستبند بازداشت
상
میز کوچک شبیه سینی
성
قصر
선
خط
건전지
باتری
저고리
ژاکت سنتی کره ای
가지
بادمجان
자라
لاک پشت خوراکی
주사
تزریق / آمپول
주사
تزریق / آمپول
재
خاکستر / مراسم یادبود بودایی برای مردگان
허수아비
مترسک
회오리 / 회오리바람
گردباد
횡단보도
محل گذر عابرپیاده
홍합
یک نوع صدف سیاه رنگ
학
درنا
햄
ژامبون / کالباس
항아리
شیشه بلونی، کوزه، سبو
해바라기
گل آفتابگردان
전공
رشته تحصیلی / گرایش تحصیلی
공학
مهندسی
과학
علم
مثل فیزیک، شیمی، زیست و…
해변
دریاچه
این کلمه به طور کلی به قسمت کنار دریا اشاره دارد. جایی که آب دریا به خشکی میرسد.
*یک کلمه عمومی برای اشاره به کنار دریا
바닷가
ساحل
این کلمه هم مثل دریاچه به معنی کنار دریا است، اما گاهی اوقات برای توصیف یک منطقه خاص و زیبا در کنار دریا استفاده میشود.
*کلمهای با بار احساسی مثبتتر، که اغلب برای توصیف مکانهای زیبا استفاده میشود
해안
کناره
این کلمه معنایی شبیه به دریاچه و ساحل دارد، اما بیشتر در موقعیتهای رسمی یا ادبی استفاده میشود.
*کلمهای رسمیتر
사회
ریاست / اجتماع(دنیا)
뮨제
سوال، مشکل
경우
موقعیت / اوضاع / شرایط
수사
استعاره / مجاز
시대
- وقت، زمان، دوره، عصر، دوران
- عصر، دوران
- تمایلات
정부
دولت، حکومت، هیئت دولت
사물
چیزهای زنده و غیر زنده و ایده ها
것
آیتم / چیز
فیزیکی و غیر فیزیکی غیرزنده
등
روشنایی / نور
درجه / رتبه
پشت
و غیره…
모음
مصوت، حرف صوتی، حرف صدادار، صدا، حرف عله
단모음
مصوت ساده
이중 모음
مصوت مرکب
자음
مصوت / بیصدا
조선
چوسان
*کره قدیم
집현전
گروه دانشمندان که همراه شاه سجونگ الفبا رو تاسیس کردن
오
پنج
이
دو، دندان
오이
خیار
아이
کودک / بچه
우유
شیر نوشیدنی
여우
روباه
나무
درخت
사자
شیر جنگل
바지
شلوار
허리
کمر
구두
کفش
머리
سر، مو
비누
صابون
바나나
موز
소리
صدا
개
سگ، تا
시계
ساعت
사과
سیب
돼지
خوک
회사
شرکت
웨이터
پیشخدمتکار
가위
قیچی
의사
دکتر
귀
گوش
토끼
خرگوش
찌개
خورشت
코끼리
فیل
아빠
بابا
꼬리
دُم
책
کتاب
식사
وعده غذایی
부엌
آشپزخانه
산
کوه
산
کوه
문
در
손
دست
눈
چشم، برف
편지
نامه
옷
لباس
낮
روز روشن
꽃
گل
끝
پایان
길
راه / مسیر
말
اسب، صحبت / حرف
술
نوعی الکل کره ای
쌀
برنج خام
밤
شب
몸
بدن
삼
سه
솜
پنبه
밥
غذا / برنج
입
دهان