لغات مهم برای املا Flashcards
نواهی
کار های ناپسند و نهی شده ، هم ریشه ؛ نهی ، مناهی ، ترکیب های رایج ؛ اوامر و نواهی
نواحی
اطراف و کناره ها ، هم ریشه؛ ناحیه ، ترکیب رایج ؛ حواشی و نواحی
هضم
گوارش ،هم ریشە ؛ هاضمه
حزم
دور اندیشی ، هوشیارید، هم ریشه ها ؛حازم ترکیب های رایج ؛ حزم و درایت، دیده ی حزم ، اصحاب حزم
تهدید
ترساندن
تحدید
تعیین حد و مرز ، هم ریشه با حد
مباهات
افتخار ، ترکیب های رایج ؛ فخر و مباهات ، مباهات کردن
مباحات
آن چه مباح و حلال است ، ترکیب های رایج ؛ مباحات دنیوی ، مباحات و محرمات
حور
زن ساه چشم بهشت ، ترکیب های رایج ؛ حورالعین، حوران و غلمان
هور
خورشید ، ترکیب های رایج ؛ ماه و هور ، دادار هور
اشباح
جمع شبح ، سایه هایی که از دور به چشم می رسند ، کالد ها و بدن ها ، ترکیب های رایج ؛ ارواح و اشباح
اشباه
ج، شبه، همانندها ،ترکیب های رایج ؛ اشباه و نظایر
محمل
اتاقکی که بر روی شتر می گذاشتند و بر آن می نشستند، کجاوه ، هم ریشه ها ؛ حمل ، تحمل ، ترکیب های رایج ؛ محمل بستن «آماده ی سفر شدن» ،محمل سفر ، محمل اندیشه
مهمل
یهوده ، بی کار ، فرو گذاشته ؛ هم ریشە ها ؛ اهمال «فروگذاری ، سهل انگاری» ؛ ترکیب های رایج سخن مهمل « سخنی که با سهل انگاری بر زبان بیاید ، بیهوده »، اندیشه ی مهمل ، مهمل گذاشتن «فروگذاشتن، بیهوده رها کردن »
(حایل « (حائل
مانع، حجاب ، جدا کننده ی دو چیز ، ترکیب های رایج ؛ حایل و مانع ، دیوار حایل
هایل
ترسناک و هول انگیز ، هم ریشه ها ؛ هول، ترکیب های رایج ، موج هایل ، ورطه ی هایل ، خواب هایا
حول
پیرامون و گرداگرد ، هم ریشه ها ؛ حوالی ، ترکیب های رایج ؛ حول و حوش ۲، قدرت ، ترکیب های رایج ؛ حول و قوه
هول
ترس، ترسناک ، ترکیب های رایج ؛ هول و خطر ، هول دوزخ ۲، دست پاچگی «هول شدن» ۳، راندن «هول دادن»
مهجور
دورافتاده، جدا مانده ، هم ریشه ها ؛ هجر ، هجرت ، هجران
محجور
کسی که اختیارش در دست خودش نباشد ، کم عقل ، دیوانه
هرس
بریدن شاخ و برگ های اضافه ی گل و گیاه ، ترکیب های رایج ؛ هرس کردن
حرس
پاسبان ها ، جمع حارس ، هم ریشه ها ؛ حراست ، حارس ، ترکیب های رایج ؛ والی حرس «سرپاسبان»
حرص
طمع و آز
مهراب
(پدربزرگ رستم ، پدر رودابه « (مادر رستم