فعل ۲ Flashcards
1
Q
ansprechen
A
سر صحبت را باز کردن
2
Q
ausdenken
A
ابداع کردن، یک فکری کردن
3
Q
stammen____>hat gestammt
A
اهل جایی بودن، ریشه داشتن
4
Q
engagieren—-hat engagiert
A
استخدام کردن
5
Q
Zurechtfinden
A
راه خود را پیدا کردن, بلد بودن
1. Ich muss mich in der neuen Stadt zurechtfinden. • باید در شهر جدید راه خودم را پیدا کنم. 2. Sie hilft ihrem Freund, sich an der Universität zurechtzufinden. • او به دوستش کمک میکند تا در دانشگاه راه بیفتد (آشنایی پیدا کند)
6
Q
angeben—>hat angegeben
A
لاف زدن، پز دادن، بیان کردن