فارسى درس ٥ Flashcards
(25 cards)
آوند
آونگ، آويزان، آويخته
ارغند
خشمگين و قهرآلود
بگسل
پاره كن، جدا كن، در متن درس به معناى نابود كن است
پس افكند
پس افكنده، ميراث
زل زدن
با چشمى ثابت و بى حركت به چيزى نگاه كردن
ستوران
ج ستور، حيوانات چارپا خاصه اسب و استر و خر
سرير
تخت پادشاهى، اورنگ
سعد
خوشبختى، متضاد نحس
اختر سعد
سياره مشترى كه به سعد اكبر مشهور است
سفله
فرومايه، بدسرشت
سلانه سلانه
آرام آرام، به آهستگى
شرزه
خشمگين، غضبناك
ضماد
مرهم، دارو كه به جراحت نهند
ضماد كردن
بستن چيزى بر زخم، مرهم نهدن
عامل تخريب
شخصى نظامى كه كارش نابود كردن هدف هاى نظامى به وسيله انفجار و كار گذاشتن تله هاى انفجارى است
عطا
بخشش، دهش
فسرده
يخ زده، منجمد
فغان
ناله و زارى، فرياد
كلوخ
پاره گل خشك شده به صورت سنگ، پاره گل خشك شده به درشتى مشت يا بزرگتر
كله خود
كلاه خود، كلاه فلزى مه در جنگ بر سر مى گذارند
گرزه
ويژگى نوعى مار سمى و خطرناك
معجر
سرپوش، روسرى
معطل
بيكار، بلاتكليف
معطل كردن
تاخير كردن، درنگ كردن