درس۲ Flashcards
above
بالا،بالای
above all
مخصوصا،از همه مهم تر
addiction
اعتیاد
anti-cancer
ضد سرطان
asleep
خوابیده،خواب
be asleep
خواب بودن
away
دور
go away
رفتن،به مسافرت رفتن
balanced
متعادل،متوازن
call back
دوبارهتلفنکردن
calm
آرام
candy
آب نبات
cause
باعث…شدن
certain
معین،مشخص
check in
اتاق گرفتن،به پذیرش مراجعه کردن
condition
وضع،وضعیت
contain
شامل…بودن،دارای…بودن،داشتن
couch potato
گشاد بودن
cultural
فرهنگی
cure
معالجه کردن
cycle
دوچرخه سواری کردن
death
مرگ
decrease
کمکردن،کاهش دادن،کاهش
diet
رژیم غذایی،غذا
disagree
مخالف بودن
dish
غذا،ظرف،بشقاب
disorder
اختلال،بی نظمی،بیماری
drug
دارو
education
آموزش،تحصیلات
higher education
تحصیلات عالی،آموزش عالی
effective
موثر،کارامد
emotion
احساس،احساسات،عاطفه
emotional
احساساتی،عاطفی
ever
تاکنون،تا به حال،هیچ وقت
exciting
هیجان انگیز،مهیج
factor
عامل،فاکتور
fat
چاق
fire service
آتش نشانی
for sure
یقینا،قطعا
gain
به دست آوردن،زیاد کردن
gain weight
چاق شدن
general
کلی،عمومی
get up
بلند شدن از خواب
goal
هدف
habit
عادت
hang out
گشتن،پرسه زدن
happiness
خوشحالی،خوشبختی
harmful
مضر،خطرناک
have to
مجبور بودن
heartbeat
ضربان قلب
hike
پیاده روی کردن
hiking
پیاده روی
homeless
بیخانمان
How’s it going
چه طوری؟اوضاع و احوال چطوره؟
however
با این وجود،با این حال
improve
بهتر کردن،بهبود بخشیدن
incomplete
ناقص،ناتمام
incorrect
نادرست،غلط،اشتباه
influence
تحت تاثیر قرار دادن،اثر گذاشتن بر
invitation
دعوت،کارت دعوت
jog
آهسته دویدن
keep on
ادامه دادن
key
کلید،کلیدی
laughter
خنده
let
اجازه دادن به
look after
مراقبت کردن از
look back
به گذشته نگاه کردن
manner
رفتار،طرز رفتار
maybe
شاید
measure
اندازه گرفتن
medical
پزشکی
meddle
وسط،میان
midterm
میان ترم،نیم ترم
mission
ماموریت
most of the time
اکثر اوقات،بیشتر اوقات
mount
کوه
necessary
لازم،ضروری
No fishing
ماهی گیری ممنوع
nope
نه،مچ
normal
طبیعی،سالم،معمولی،عادی
oil
روغن
onion
پیاز
opposite
متضاد
paper
کاغذ،کاغذی
physically
از لحاظ بدنی
practice
تمرین،تمرین کردن
pressure
فشار
prevent
جلوگیری کردن از،مانع…شدن
produce
تولید کردن،ساختن
properly
درست،خوب،درست و حسابی
protein
پروتئین
rarely
به ندرت
reality
واقعیت،حقیقت
reason
دلیل،علت
for no good reason
بیخود و بی جهت
recent
اخیر
regular
منظم،مرتب
relationship
رابطه،ارتباط
replay
نمایش مجدد،تکرار
rethink
دوباره فکر کردن،تجدید نظر کردن
retire
بازنشسته شدن
rewrite
بازنویسی کردن،دوباره نوشتن
right now
همین الان
risk
به خطر انداختن،خطر
rush
باعجله رفتن،عجله کردن
وقتی تو شهر سیل میاد میشه داخل شهر sail کرد
قایق رانی کردن،کشتی رانی کردن
go sailing
قایق رانی کردن
scanner
اسکنر
scientific
علمی
secret
راز،رمز
series
مجموعه،سریال
serving
پُرس
since
از،از…تاحالا،از وقتی که
skate
اسکیت بازی کردن
ski
اسکی کردن
go skiing
اسکی بازی کردن
smoker
سیگاری
smoking
سیگار کشیدن
snack
تنقلات
so far
تاکنون
Social
اجتماعی
sportsperson
ورزشکار
stage
مرحله
take away
کم کردن
take care
مواظب بودن،مراقب بودن
take part (in)
شرکت کردن (در)
taste
سلیقه،ذائقه،مزه،طعم
technological
تکنولوژیکی
technology
تکنولوژی
the Olympics
بازی های المپیک،مسابقات المپیک
to wards
نسبت به،به طرف،به سوی
turn round
برگشتن،چرخیدن
unhealthy
ناسالم،مضر
unimportant
بی اهمیت،کم اهمیت
unsafe
ناامن،خطرناک
washing machine
ماشین لباسشویی
watch out
مراقب بودن،مواظب بودن
weight
وزن
win
بردن،برنده شدن
workout
تمرین،تمرین بدنی
you win
باشه،قبول،توبردی
you’re right
حق با شماست