درس ۲ Flashcards

1
Q

ادیب:

A

اداب دان، ادب شناس، سخن دان معلم و مربی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

افسار

A

تسمه و ریسمانی که به سر و گردن اسب و الاغ و … میبندند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

اکراه:

A

ناخوشایند بودن ناخوشایند داشتن امری

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

تزویر:

A

نیرنگ دورویی ریاکاری

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

حد:

A

کیفر و مجازات شرعی برای گناهکار و مجرم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

خَمار:

A

می فروش

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

دار ملک:

A

سرزمین

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

داروغه:

A

پاسبان و نگهبان، شب گرد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

درهم:

A

درم، مسکوک نقره، که در گذشته، به عموام پول رواج داشتع و ارزش ان کسری از دینار بوده است؛ در متن ذرس مطلق پول مدنظر است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

دینار:

A

واحد پول، سکه ی طلا که در گذشته رواج داشته است. در متن درس مطلق پول است. وزن و ارزش دینار در دوره ها و مناطق مختلف متفاوت بوده است.

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

ذوالجلال:

A

خداوند، پروردگار، خداوند صاحب جلال و معرفت است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

زاهد:

A

پارسای گوشه نشین که میل به دنیا و تعلقاتش ندارد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

صنعت:

A

پیشه، کار، حرفه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

صواب:

A

درست پسندیده مصلحت

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

غرامت:

A

تاوان جبران خسارت مالی و غیر آن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

گرو:

A

دارایی یا چیزی که برای مطمئن ساختن کسی در به انجام رساندن تهعدی به او داده میشود.

17
Q

گرو بردن:

A

مال کسی را به عنوان وثیقه گرفتن و نزد خود نگه داشتن؛ موفق شدن در مسابقه و بدست آوردن گرو

18
Q

محتسب:

A

مامور حکومتی شهری که کار او نظارت بر اجرای احکام دین و رسیدگی به اجرای احکام شرعی بود

19
Q

مدام:

A

همیشه، پیوسته می

20
Q

واعظ:

A

پنددهنده، سخنور اندرزگو

21
Q

والی:

A

حاکم و فرمانروا

22
Q

وجه:

A

ذات وجود