درس ۱۶ Flashcards

1
Q

زنده بودن حادثه

A

کنایه از طبیعی بودن حادثه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

خیال میکردم عینک مثل تعلیمی و کراوات یک چیز فرنگی مابی است که مردان متمدن برای قشنگی به چشم می گذارند

A

فکر میکردم که عینک مانند اعصاب کراوات اروپایی است که مردان شهرنشین برای زیبایی به چشم می گذارند

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

دایی جان میرزا غلامرضا که در تجدد افراط داشت

A

دایی جان میرزا غلامرضا که در نوگرایی زیاده‌روی می‌کرد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

مانند علم یزید می مانند

A

کنایه از قد بلند بودن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

متلکی میگفت که دو برادر مثل علم یزید می ماند

A

تیکه ای می‌انداخت شما دو برادر بسیار قد بلند هستید

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

به شتر افسار گسیخته می مانی

A

کنایه از سهل انگار بودن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

بور شدن

A

کنایه از ضایع شدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

به شتر افسار گسیخته می مانی ‘معنی’

A

سهل انگار هستی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

هردمبیل و هپل و هپو هستی

A

بی نظم و لابالی هستی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

دریا دل بودن

A

کنایه از بخشنده بودن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

شیرینی زبان

A

حس امیزی

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

دهن کجی کردن

A

کنایه از شیطنت کردن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

حمل بر بی استعدادی و مهملی و ولنگاری ام کردند

A

فکر کردند که من تنبل و سهل انگار هستم

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

برگ درختان مثل سربازهای تیر خورده

A

تشبیه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

بشکن زدن

A

کنایه از شادی فراوان

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

آفتاب رنگ رفته و زردی طالع بود

A

آفتاب کم نوری طلوع کرده بود

17
Q

چپ چپ نگاه کردن

A

کنایه از کسی را با خشم نگاه کردن

18
Q

کاسه زیر نیم کاسه بودن

A

کنایه از مشکوک بودن اوضاع

19
Q

سوءظن پیرمرد معلم را تحریک کرد

A

فکر و خیال بد پیرمرد معلم را افزایش داد

20
Q

قوز بالای قوز

A

کنایه از مشکل پس از مشکل قبل ایجاد شدن

21
Q

پدر مرده

A

کنایه از عزادار بودن

22
Q

مثل بلبل خواندن

A

کنایه از آثار خواندن

23
Q

قوز بالا قوز بود و هر پدر مرده مصیبت دیده ای را می خنداند

A

مشکلی بالاتر از مشکل قبلی بود که هر عزاداری را به خنده می انداخت

24
Q

دست انداختن کسی

A

کنایه از اذیت کردن کسی برای خنده

25
Q

چشم دوختن

A

کنایه از توجه کردن

26
Q

گویی زلزله آمد و کوه شکست

A

اخلاق در بلند بودن سر صدا

27
Q

به به مثل قوال ها صورتک زدی مگه اینجا دسته هفت صندوقی آوردن

A

به مانند بازیگران نمایش نقاب زده ای مگه اینجا تئاتر بازی می کنند

28
Q

دست و پا گم کردن

A

کنایه از گیج شدن حل شدن

29
Q

از جا در رفتن

A

کنایه از عصبانی شدن

30
Q

در سنگ اثر کردن

A

اغراق

31
Q

میز سلیمون

A

میز مخفف میرزا
شاخص است