تکنیک بالا و پایین کردن عاطفی-تکنیک مبهم بودن Flashcards
(27 cards)
بالا و پایین کردن عاطفی
- یعنی شما نامزدتون رو دائما توی بالا و پایین های هیجانی قرار میدی. باید روشون کار کنی.
- در یک جلمه یک ویژگی بدش رو تحسین میکنی.
- یا برعکس نسبت به یک ویژگی خوبش ابراز انزجار میکنی.
- یه سوالی میپرسی که تمرکز فرد رو از حال به آینده ببره و دوباره برش میگردونی به الان
- مبهم بودن
- بالا و پایین های هیجانی
مثلا بین غم و شادی. ببینید غم که تعریف میکنید در داستان نباید ناشی از بی عرضگی یا بی احتیاطی شما باشه. مثلا گندایی که زدی. مثلا افسردگی گرفتگی. اینارو بخوای بعدش چیز خوب بگی فایده نداره. غم نباید کم تاثیر باشه. نباید از اول معلوم باشه داستانتون که آخرش خراب میشه. میتونید با تاثیر اون داستان و ادامه دار بودنش در زمان حال استفاده کنید و به گذشته برید.
میتونید از حس بد شروع کنید. لازم نیست تعریف ها با داستان ها واقعی باشن.
بالا و پایین های هیجانی نمونه
مرگ یک دوست: (لحس استاد دقیقه 49 جلسه دوم بازی های روانی)
تاحالا شده کسی رو ببینی که حس کنی تقدیر شده با تو باشه.تالا شده کسی رو ببینی که نوشتن این قراره با تو باشه. حتی شاید فقط پنج دقیقه اس باهاش آشنا شدی ولی یه حس عجیبی توی خودت راجع بهش پیدا میکنی. حس میکنی این آدم اصن قراره یه بخش مهمی از زندگیت بشه. من تجربه اش رو داشتم. یه موقعی من با یکی آشنا شدم. خیلی سریع بهش خیلی نزدیک شدم. خیلی عاطفی. اما چند روز بعدش. سه روز بعدش یه تصادف خیلی وحشتناک داشت. رفت. (با حس) از ذوق و شادی رفتیم یهو تو غم.
بالا و پایین های هیجانی نمونه
کودک سامورایی:
آقا امروز صبح چشامو باز کردم دیدم یه شمشیر یه متری بالای پیشونیمه. ماله پسر خالم بود 4 سالشه. فاز سامورایی برداشته چند روزه. بدجور رو مخمه. خیلی سعی کردم دکش کنم ولی نمیره. برگشتم دوباره بخوابم یه دفه ای با شمشیر زد تو گردنم. (آرامش و ترس)
- در یک جلمه یک ویژگی بدش رو تحسین میکنی
مثال: این چندش بازیات بد منو درگیرت کرده ها.
اصن شیفته اون سادگیت و اون تفکرت شدم.
بی سلیقگیت دیوونم کرده.
شبایی که خسته ای میخوای داستان تعریف بکنی. غلام داستانای خسته کنندتم.
من ازت خوشم میاد حتی با اینکه نسبت به آدما حسی نداری.
- یا برعکس نسبت به یک ویژگی خوبش ابراز انزجار میکنی.
اینقدر بی اشتباه بودن خیلی رو مخه.
هوشت زیادی ترسناکه ها.
- یه سوالی میپرسی که تمرکز فرد رو از حال به آینده ببره و دوباره برش میگردونی به الان
میگی شغلت چیه؟ میگه فلان کار. میگی موفقی تو کارت؟ میگه آره. بعدا هم میخوای ادامش بدی؟ اگه کارش بده ادامه نده.
اگه کارش خوبه: از بچگی هم فکر کنم همینکارو دوست داشتی نه؟
میگی توی شغل فعلیت قسمتی که از همش برات باحال تره کدوم قسمتشه؟ (نمیگی چیشو خوشت میاد.)
بعد میگی: یه لحظه تصور کن مشغول به یه کاری بشی که همیشه آرزشو داشتی. چجوری میشه به نظرت؟ بعد که گفت. میگی از بچگی هم همین کارو دوست داشتی؟
- مبهم بودن
یکی از عوامل مهم جذابیته.
معنیش کم حرفی و اینکه چیزی نگی و خودتو پنهان کنی نیست. بلکه معنیش ارسال پیام های متضاده. طرف نفهمه شما واقعا کی هستی.
زنان جذب شخصیت مبهم میشن. نه جذب شخصیتی که رو هست.
راه های مبهم بودن چیه:
- از خودتون خورده خورده و در طول زمان بگید. یه دفعه ای همه شخصیتتون رو رو نکنید.
راه اول: اگر طرف سوالات مصاحبه ای از شما پرسید. چی میخونی. کجایی. چند سالته. چقدر رابطه داشتی و فلان. اینارو که از شما رسید. ابتدا یه جواب خنده دار بدید. بعد اگر دوباره پرسید جواب واقعی بدید. اگر ضرورت پیدا کرد.
مثال: طرف پرسیده بود تو تاحالا چند تا دوست دختر داشتی؟ برگشته بود گفته بود زیر هزار تاس. خیالت راحت.
مثال: تو شغلت چیه؟ من کار آفرینم. به هرکی کار میکنه میگم آفرین.
حالا با جواب اول یا میخنده دیگه ادامه نمیده. یا دوباره میپرسه. اون موقع میگی. یا خیلی وقت ها نمیگی. کلا 30 بگو 70 نگو.
راه های مبهم بودن چیه:
- جواب کلی بدید بعدش بزارید اون دقیق تر برسه.
مثال: میگه شغلت چیه؟ تو مهندس کامیوتری تو فلان شرکت. میگی من توی کارای دیجیتالم. بعد میگه تو کارت چیه دقیقا. میگی کامپیوتر. بعد میگه کجا کار میکنی؟ میگی فلان شرکت. حالا مثلا یکیشم نگی بهتره. کجاشو نگی. بگی مصاحبه شغلیه؟ مصاحبه استخدامیه؟ کلانتری برنم خودم رییسش تو بازپرسش پدر همرو در بیاریم.
حالا ممکنه یکی بپرسه دیگه نرسه. تو نیا بگو.
راه های مبهم بودن چیه:
- علاوه بر تلاش برای گفتگوی عمیق که ضروری هستش با دوست دخترتون تجربه های مشترک عمیق داشته باشید. یعنی بجای ارتباط با کلمات، ارتباط عاطفی داشته باشید.
این تجربه ها و ارتباطات عاطفی عمیق، جای قرار اول، جای چت و جای گفتگوی عمیق رو نمیگیره. ولی وقتی که طرف با شما میاد بیرون و میرید پیست اسکی. یا میرید کوه نوردی. یا میرید کمپ آتش یا شهربازی و یه تجربه عمیق با طرف دارید. یا مثلا میرید سینما. بصورت مشترک با طرف یه تجربه عمیق دارید. این باعث میشه طرف فکر کنه از شما خوشش اومده ولی ندونه چرا.
راه های مبهم بودن چیه:
- چیز های جذابتون رو به مرور زمان رو کنید.
مثلا صدای خوبی داری. توی چت پنجم بگو. ثروت داری. توی قرار چهارم بزار بفهمه. هرچی بتونید آروم آروم تر و ذره ذره تر رو کنید بهتره. سفر خارجی رفتید. بزارید تو قرار پنجم بفهمه. زبان انگلیسی بلدی بزار قرار دهم بگو.
قشنگ بشین برنامه ریزی کن که چیو کی بگی بعد خیلی با تاخیر بگو اصلا رو نکن. هرچه سرعت رو کردن بالاتر باشد احتمال تکراری شدن بیشتره.
طرف دو سال از رابطش گذشته بود یارو شغلشم نمیدونست.
وقتی شما زود دی اچ وی هاتونو رو میکنید. اولا که از ابهامتون کم میکنه. دوما نشون دهنده بی اعتماد به نفسی هست. نشون میده شما دی اچ وی های واقعی مثله زبون بازی، اعتماد به نفس، استوری تلینگ، نداری و میخوای سریع با هنرهات، با ثروتت، جلب نظر کنی که نشان دهنده بی اعتماد به نفسیه.
راه های مبهم بودن چیه:
- بزارید بعد از چند تا قرار خودش در اچ وی های شمارو کشف کنه. اینکار باعث سورپرایز شدنش هم میشه. که عنصر پیش بینی ناپذیری رو تامین میکنه. گفتیم بکی از راهاش سورپرایزه.
و از طرفی دختر میفهمه که شما میتونستید با این عنصر اعمال جذابیت کنید ولی نکردید و این نشون دهنده اعتماد به نفس بالاتونه. میگه چقدر خفنه. میتونست بگه من ولدارم ماشین دارم فلان هنر رو دارم ولی نگفت چه خفنه.
راه های مبهم بودن چیه:
- بجای سوال کردن از حدس زدن استفاده کنید.
باید اهل سمنان باشی نه؟ رشتت باید مامایی باشه نه؟
اگر درست حدس زده باشی. تو ذهن دختر سوال ایجاد میکنه که از کجا فهمیدی و حتی میپرسه.
هر وقت در ذهن کسی راجع به شما سوال ایجاد شد یعنی شما حالت رازآلود گرفتی که جذابه. البته بچه ها جوری نباشه که طرف فکر کنه شمارو یه آشنا فرستاده.
اگرم اشتباه حدس زده باشید طرف میگه نه من این نیستم ولی چی شد که این فکرو کردی؟ چرا این حدسو زدی؟ ماله فلان جام؟ خودش دوباره سوال ایجاد میکنه.
راه های مبهم بودن:
- پوش پول: باعث ایجاد سوال میشه که طرف از من خوشش میاد یا نمیاد. ابهام
- ارسال پیام های متناقض در بازی های روانی که ریز به ریز گفتیم.
شامل نگ و بالا پایین کردن های عاطفی.
راه های مبهم بودن:
- ابهام در درآمد. هیچ احد الناسی نباید مقدار درآمد شمارا بداند. هیچ کسی. حتی شریک عاطفی.
چه کم چه زیاد. لو رفتن درآمد شما یکی از مهمترین نقطه ضعف های شماست.
چجوری مخفی کنیم. با پالس متناقض.
مثال: استوری گذاشتی سفر خارج رفتی. یا اهل گشت و گذاری یا رستوران خوب رفتی. از یه طرف میبینه که خرج خرکی برای خودت نمیکنی. اینا باعث میشه که ببینه خرج خرکی نمیکنی.
از یه طرف دیگه برای اینکه فکر نکنه خسیسی. میای بهش میگی که من معتقدم آدم باید کفششو همیشه برند بخره. برای کفش هرچی خرج کنی کم خرج کردی چون کفش قلب دوم آدمه. ببین طرف میبینه یه جاهایی شما یه سری خرجارو نمیکنی. یه جاهایی میکنی. بعد براش سوال میشه و سوال میشه که درآمدش چقدره؟ این چجوریه. این خیلی خوبه بچه ها.
در این حالت وقتی یه چیز خیلی گرون میخری. ممکنه بگه این خیلی گرونه آخه.
تو میگی خب بیا به قیمتش نگاه نکنیم.
بعدش میگی اگه نمیخوای به قیمتش نگته کنی، موقع کار کردن نباید به ساعتت نگاه کنی.
با نمایش پول شما میشی قلک شما میشی کیف پول.
راه های مبهم بودن:
- استفاده از ضمیر سوم شخص بجای اشاره مستقیم به طرفه.
مثلا از یه کاریش بدت میاد. میگی من فلان کارو دوست ندارم. فلان رفتارو دوست ندارم. یا فلان کارو دوست دارم. فلان رفتار رو دوست دارم. یه ابهامی ایجاد میشه منو میگه منو نمیگه.
اما هیچوقت پشت سر کسی حرف نزنید و نکوبیدش. کلی بگید همیشه.
مثلا نگید فلانی اینقدر دروغ گو و مریضه. بگید باورم نمیشه مردم اینقدر دروغ میگن.
حالا چرا؟ چون وقتی شما پشت سر کسی حرف میزنید، طرف مقابل فکر میکنه که شما شت سر اونهم میتونید حرف بزنید. یعنی کلا زبونتون به غیبت بازه.
نوع دیگه: یه چیز کلی در مورد خودتون و اون بگید.
بدم میاد وقتی یه آدم فلان. (جنسیت نگو)
اینجا دختر میفهمه دارید راجع به اون صحبت میکنید ولی شک داشته باشه.
راجع به پر حرفی خوبه بگی.
مثال: آخ آخ من یه موقع هایی توی جمع وقتی چند نفر با هم حرف میزنن سر درد میگیریم. منظورت با منه؟ میگی نه یکم سرم از صبح درد میکرد داشتم فکر میکردم واسه چیه.
راجع به تابع نظر مردم بودن میتونی بگی.
با آدمایی که خیلی دیگه تابع نظر مردمن حال نمیکنم. گفت منظورت با منه؟ میگی عه مگه تو خیلی تابع نظر مردمی.
هدف نداشتن توی زندگی.
مثال: زیاد خوب نیست که آدما هدفی توی زندگیشون ندارن. منظورت منم. مگه تو توی زندگیت هدف نداری؟
ممنوعه ضمیر سوم شخص
- خیلی مستقیم نباشه که طرف بفهمه داری به در میگی که دیوار بشنوه.
- اصل شخصیت طرف رو نباید بکوبی. بیس شخصیت طرف نباید زده شه.
مثال: از آدمای درون گرا کلا بدم میاد.
مثال: از مدل ها کلن بدم میاد. - حبا، مخصوصا در جذب
مثال: بدم میاد از کسایی که با ده نفر لاس میزنن.
مثال: بدم میاد از کسایی که بدن نمایی میکنن.
اگر وارد رابطه جدی شدی میتونی بگی. - هرزه گری.
مثال: آره میدونی دخترا امروز با یه نفر نیستن که که با ده نفر هستن. - تربیتش، خانواده اش
بدم میاد از دخترایی که پدر مادرشون پیرن
بدم میاد از دخترایی که با دهن پر حرف میزنن.
راه های مبهم بودن:
- با سکوت مشکلی نداشته باشید.
آروم باشید. با سکوت آروم باشید. طرف مقابل هم با سکوت آروم میشه.
نزارید سکوت ایجاد اضطراب کنه. با چشم صحبت کنید.
متد 5 ثانیه چی میگه؟ هر کسی هر حرفی زد 5 ثانیه صبر کنید بعدش یه حرفی بزنید. این باعث میشه که طرف مقابل حرف عمیق تری بزنه. این راه باز میکنه به سمت دیالوگ عمیق.
باز دقت کنید الگو نشه. تبدیل به ادا هم نشه. همیشه هم نباشه. بعضی وقتا باشه بعضی وقتا نباشه.
راه های مبهم بودن:
- اجازه بدید طرف مقابل بیشتر از شما حرف بزنه. 60 تا 80 درصد اون بگه.
فواید:
نشون میده شما شنونده خوبی هستید.
خودشو به شما نزدیک تر حس میکنه.
مبهم تر به نظر میاید.
راه های مبهم بودن:
- بدن خودتون رو تمام مدت فیس تو فیس طرف مقابل قرار ندید.
در قرار ضلع مقابل میز نشینید. ضلع مجاور میز بشینید.
با چشمانتون بخندین نه لبتون. - سیگنال های متضاد چهره.
دهن باز مداوم نشون دهنده نیدی بودنه (نیازمند عواطف بودن.)
دهن بسته نشان دهنده توی کف نبودنه.
بعد تو میای یک بار باز و و بعد بسته رو انجام میدی.
راه های مبهم بودن:
- بین قرار ها و تماس ها ارتباط را محدود کنید.
یه قرار رفتی بلافاصله شروع نکن چت کردن و پیام دادن.
یه مکالمه کردی بلافاصله نرو چت کنی. - بزارید آخرین پیام رو اون بده. 70%
نکته: یهو چت رو ترک نکنید. اون نکته ای که گفتیم چت طلایی شده با ذکر دلیل خدافظی میکنی میری. - بلافاصله درخواست قرار نکنید. و تا فاز C2 نشون ندید خوشتون اومده.
نکته: بعد از قرار بگید شب خوبی بود خوش گذشت همین.
نگی وااااای چقدر خوش گذشت من مردم ….
نزارید بفهمه ازش خوشتون اومده تا فاز C2.
در فاز C2 کم کم زبون ریختن های علاقه ای شروع میشه.
راه های مبهم بودن:
- به او نگویید چه احساسی دارید. بلکه به طور مناسبی به او نشان دهید.
محدود باشه. چون عمل هیچوقت جایگزین زبان نمیشه.
یکی از اشتباهات بزرگ در زناشویی اینه که مرد میگه من زبون ندارم بهش بگم ولی توی کارام بهش نشون میدم که دوسش دارم. غلط هست.
فقط زبون هم غلطه. هردورو باید داشته باشید. هرکدوم رو نداشته باشید روابطتون شکست میخوره.
باید خودش به این نتیجه عملا برسه که شما ازون خوشتون میاد. چجوری نشون بدیم با آIOI های غیر زبانی در کلاس گفتگوی عاطفی یشرفته درس میدیم. - قاطی کردن شوخی و جدی
خیلی تکنیک خوبیه.
مثال: بابا من از پنج سالگی دست فروشی میکردم وقت نداشتم درس بخونم.
راه های مبهم بودن:
- ابتدا باحال بودن خودتونو ثابت میکنید. با شوخی با خنده با لفظ بازی با سلطه کلامی. بعدش نشون میدید یه غم عمیقی دارید.
میترکونه.
نکته خیلی طلایی: آدم ها به غم آدمای شاد علاقه مندن و از غم آدمای دپ و ضعیف نفرت دارن.
غم مشروع عالیه. یعنی غمی که شما را زمین نزده.
این غلطه که شما فکر کنید مرد آلفا صرفا شاده. هیچکس صرفا شاد نیست.
وقتی که شما فقط وجه شادتو نشون میدی طرف میفهمه که داری قایم میکنی خودتو. و خودت نیستی.
ازون طرف وقتی قبل ازینکه باحال بودن خودتو نشون داده باشی. غمت رو نشون بدی. بازم طرف خوشش نمیاد از شما و میگه اینم یه آدم دپ معمولی.
اما اگر شما کلی خندوندیش. کلی حال کرده. حالا بفهمه شما یه غم عمیقی هم دارید. این اوجه کاره. حالا میفهمه شمای قدرتمند اونو محرم خودتون دونستید. اوج جذابیت هست.
نکته: ما گفتیم در اشتباهات که طرف مقابل نباید احساس کنه این لایه شاد شما ظاهر سازیه. باید احساس کنه آدم شادی هستید واقعا. خوب این با نکته طلایی تناقض نداره؟
اولا ضرورتی نداره که این غم تمام شده باشد. این غم میتونه وجود داشته باشه اما اینجوری نیستش که این غم شخصیت دائمی شماست. درون دائمی شماست. و اوم شادیه ماسک شماست. یه مرد قوی و واقعی غمی داره که گاهی میاد سراغش. این نیست که شما در هر جایی که هستی از درون غمگینی از بیرون شاد. این غلطه.
یه مرد آلفا یه غمی داره که میاد سراغش و شاید عبور هم ازش نکرده. نکته مهم اینه که زمینش نزده با اینکه یه اثراتی در شخصیتش گذاشته. اما این نیستش که هر روز این غمه میاد سراغش. این آدم اکثر تایم ها یا بگو بخنده و خوشحاله یا عادیه (غمگین نیست، افسرده نیست.) ولی اون غمه هم به عنوان نمک زندگی گاهی میاد سراغش.