ارایه و معنی ابیات در اول چشمه و سنگ Flashcards

1
Q

گشت یکی چشمه به سنگ جدا غلغله زن چهرهنما تیزپا

A

معنی:چشمه ی جوشان خودنما تندرو و جوشان و خروشان از سنگی جدا شد (بیرون زد و جاری شد

کنایه چهره نما از خودنمایی
تشخیص چشمه
سنگ مجاز از کوه
چشمه مجتاز از اب چشمه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
2
Q

گه به دهان بر زده کف چون صدف گاه چو تیری که رود بر هدف

A

معنی گاهی چشمه به جدلیل خروشندگی مانند صدف کف الود بود و گاهی مچل تیری که به هدف میرود مستقیم بود

تشبیه چشمه به تیر چشمه کف الود به صدف
صدف و هدف جناس ناقص
تناسب بین تیر و هدف

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
3
Q

گفت در این معرکه یکتا منم تاج سر گلبن و صحرا منم

A

با خودگفت در بین عناصر خلقت موجودی بی همتا و بی مانند هستم و من تاج سر بوته های گل سرخ و صرا هستم

تاج سر بودن کنایه از سرور بودن و مافوق بودن
چشمه تشخیص و استعاره

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
4
Q

چون بدوم سبزه در اغوش من بوسه زند یر سر و دوش من

A

وقتی تند و سریع جاری میشوم سبزه به اغوشم می اید و من را غرث بوسه میکند

تشخیص چشمه
تشخیص سبزه
تناسب بین سر و دوش
تاج سر کنایه از برگزیده بودن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
5
Q

چ.ن بگشایم ز سر مو شکن ماه بیند رخ خود را به من

A

وقی پیچ و تاب موهایم را باز میکنم زلال و شفاف میشوم به طوری که ماه تصویر خود را در من میبیند

نشخیص ماه
مو استعاره از اب چشمه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
6
Q

قطره باران که افتد به خاک زو بدمد بس گهر تابناک

A

قطره باران که به زمین می افتد و باعث پدید امدن گل و گیاه های درخشان میشود

خاک مجاز از زمین است
گهر استعاره از گ و گیاه های زیبا است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
7
Q

در بر من ره چو به پایان برد از خجلی سر به گریبان برد

A

وقتی در اغوش من سفرش به پایان میرسد شرمگین و سر به زیر است و سر افکنده میشود

سر در گریبان بردن کنایه از در اندیشه بودن از روی شرمندگی
بر و سر جناس ناقص
چشمه و قطره باران تشخیص

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
8
Q

ابر ز من حامل سرماایه شد باغ ز من صاحب پیرایه شد

A

ابر به واسطه من سرمایه دار شد و سرمایه اش را از من میگیرد و باغ به خاطر من صاحب زیور و زینت شد

ابر تشخیص
باغ تشخیص
سرمایه ابر استعاره از بخار ابی که به اسمان میرود

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
9
Q

گل به همه رنگ و برازندگی ئ میکند از پرتو من زندگی

A

گل با این همه زیابیی و رنگین بودنش از برکت پرتو من زندگی میکند

واج ارایی گ
تشخیص چشمه

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
10
Q

در بن این پرده ی نیلوفری کیست کند با چو من همسری

A

زیر این اسمان ابی چه کسی میتوان با من برابری کند و هم شان من است

استهفام انکاری
پرده نیلوفری استعاره از اسمان است

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
11
Q

زین نمط ان مست شده از غرور رفت و ز مبدا چو کمی گشت دور

A

بدین طریق ان مست شده از غرور کمی دور تر رفت و از سرچشمه دور شد

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
12
Q

دید یکی بحر خروشده ای سهمگنی نادر جوشنده ای

A

دریای خروشان و جوشانو ترسناکی را دید

تفسیث صفات یعنی چند سفت و موصوف پشت سر هم دارد
بحر تشخیص

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
13
Q

نعره بر اورد فلک کرده کر دیده سیه کرده شده زهره در

A

فریادی کشید که گوش فلک را ناشنوا کرد و چشمان سیاهش زهره بینندگان را پاره میکرد

تشخیص چشمه
زهره در شدن کنایه از ترسیدن

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
14
Q

راست به مانند یکی زلزله داده تنش بر تن ساحل یله

A

درست مانند زلزله ای بود که تنش را بر تن ساحل تکیه داده بود

تکرار تن
دریا تشخیص زیرا تن و جسماجزای انسانی هستند
تشبیه مانندر زلزله

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
15
Q

چشمه کوچک چو به ان جا رسید وان همه هنگامه ی دریا بدید

A

وقتی چشمه به انجا رسید ان عظمت و غوغای دریا را دید

دریا تشخیص
چشمه و دریا تناساب
چشمه تشخیص

How well did you know this?
1
Not at all
2
3
4
5
Perfectly
16
Q

خواست کزان ورطه قدم در کشد خویشتن از حادثه برتر کشد

A

خواست از گردباد فاصله بگیرد ودور بشد و خود را از حادثه و مصیبت نجات دهد

عق==قدم در کشیدن کنایه از عقب نشینی
خویشتن از حادثه برتر کشیدن کنایه از خود را از اسیب دور کردن

17
Q

لیک چنان خیره و خاموش ماند کز همه شیرین سخنی گوش ماند

A

ولی چنان حیران ماند که با وجود ان همه شیرین سخنی ساکت ماند

شیرین سخنی حس امیزی
گوش ماندن کنایه از ساکت شدن
گوش مجاز از شنیدن