ارایه و معنی ابیات در اول چشمه و سنگ Flashcards
گشت یکی چشمه به سنگ جدا غلغله زن چهرهنما تیزپا
معنی:چشمه ی جوشان خودنما تندرو و جوشان و خروشان از سنگی جدا شد (بیرون زد و جاری شد
کنایه چهره نما از خودنمایی
تشخیص چشمه
سنگ مجاز از کوه
چشمه مجتاز از اب چشمه
گه به دهان بر زده کف چون صدف گاه چو تیری که رود بر هدف
معنی گاهی چشمه به جدلیل خروشندگی مانند صدف کف الود بود و گاهی مچل تیری که به هدف میرود مستقیم بود
تشبیه چشمه به تیر چشمه کف الود به صدف
صدف و هدف جناس ناقص
تناسب بین تیر و هدف
گفت در این معرکه یکتا منم تاج سر گلبن و صحرا منم
با خودگفت در بین عناصر خلقت موجودی بی همتا و بی مانند هستم و من تاج سر بوته های گل سرخ و صرا هستم
تاج سر بودن کنایه از سرور بودن و مافوق بودن
چشمه تشخیص و استعاره
چون بدوم سبزه در اغوش من بوسه زند یر سر و دوش من
وقتی تند و سریع جاری میشوم سبزه به اغوشم می اید و من را غرث بوسه میکند
تشخیص چشمه
تشخیص سبزه
تناسب بین سر و دوش
تاج سر کنایه از برگزیده بودن
چ.ن بگشایم ز سر مو شکن ماه بیند رخ خود را به من
وقی پیچ و تاب موهایم را باز میکنم زلال و شفاف میشوم به طوری که ماه تصویر خود را در من میبیند
نشخیص ماه
مو استعاره از اب چشمه
قطره باران که افتد به خاک زو بدمد بس گهر تابناک
قطره باران که به زمین می افتد و باعث پدید امدن گل و گیاه های درخشان میشود
خاک مجاز از زمین است
گهر استعاره از گ و گیاه های زیبا است
در بر من ره چو به پایان برد از خجلی سر به گریبان برد
وقتی در اغوش من سفرش به پایان میرسد شرمگین و سر به زیر است و سر افکنده میشود
سر در گریبان بردن کنایه از در اندیشه بودن از روی شرمندگی
بر و سر جناس ناقص
چشمه و قطره باران تشخیص
ابر ز من حامل سرماایه شد باغ ز من صاحب پیرایه شد
ابر به واسطه من سرمایه دار شد و سرمایه اش را از من میگیرد و باغ به خاطر من صاحب زیور و زینت شد
ابر تشخیص
باغ تشخیص
سرمایه ابر استعاره از بخار ابی که به اسمان میرود
گل به همه رنگ و برازندگی ئ میکند از پرتو من زندگی
گل با این همه زیابیی و رنگین بودنش از برکت پرتو من زندگی میکند
واج ارایی گ
تشخیص چشمه
در بن این پرده ی نیلوفری کیست کند با چو من همسری
زیر این اسمان ابی چه کسی میتوان با من برابری کند و هم شان من است
استهفام انکاری
پرده نیلوفری استعاره از اسمان است
زین نمط ان مست شده از غرور رفت و ز مبدا چو کمی گشت دور
بدین طریق ان مست شده از غرور کمی دور تر رفت و از سرچشمه دور شد
دید یکی بحر خروشده ای سهمگنی نادر جوشنده ای
دریای خروشان و جوشانو ترسناکی را دید
تفسیث صفات یعنی چند سفت و موصوف پشت سر هم دارد
بحر تشخیص
نعره بر اورد فلک کرده کر دیده سیه کرده شده زهره در
فریادی کشید که گوش فلک را ناشنوا کرد و چشمان سیاهش زهره بینندگان را پاره میکرد
تشخیص چشمه
زهره در شدن کنایه از ترسیدن
راست به مانند یکی زلزله داده تنش بر تن ساحل یله
درست مانند زلزله ای بود که تنش را بر تن ساحل تکیه داده بود
تکرار تن
دریا تشخیص زیرا تن و جسماجزای انسانی هستند
تشبیه مانندر زلزله
چشمه کوچک چو به ان جا رسید وان همه هنگامه ی دریا بدید
وقتی چشمه به انجا رسید ان عظمت و غوغای دریا را دید
دریا تشخیص
چشمه و دریا تناساب
چشمه تشخیص